در سالهای اخیر، کلمه اینفلوئنسر، به معنای شخصی که روی سبک زندگی مردم تاثیر میگذارد، زیاد شنیده شده است. این افراد به واسطه شبکههای اجتماعی، نظیر اینستاگرام و تیک تاک، قدرت زیادی روی فرهنگ عامه دارند. اما این اصطلاح خاص روزگار ما نیست و قرنها پیش از اختراع اینترنت نیز چنین افرادی وجود داشته اند.
کاماپرس در ادامه ۱۲ نفر از مهمترین اینفلوئنسرهای تاریخ را معرفی میکند؛
برای دسترسی سریعتر به اخبار داغ، اینستاگرام کاماپرس را دنبال کنید. از اینجا وارد شوید.
امبروز برنساید (Ambrose Burnside)
او در طول جنگ داخلی آمریکا بهعنوان ژنرال اتحادیه فعالیت داشت و بعدا بهعنوان فرماندار و سناتور ایالت رود آیلند انتخاب شد. از زمان دانشجویی تا سناتوری، سبیلهای وی به خط ریشش پیوسته بود. با اینکه این سبک پیش از این هم استفاده میشد اما اختراع عکاسی و شهرت برنساید سبب محبوبیت این مدل شد. امروزه نیز این سبک با نام برنساید شناخته میشود.
آملیا بلومر (Amelia Bloomer)
زمانی که در آمریکا زنان برای مشارکت بیشتر در دولت تلاش میکردند بلومر نیز با روزنامه دِ لیلی (The Lily) به دفاع از حقوق زنان پرداخت. او در سال ۱۸۵۳ رسما از کرستها و لباسهای سنگین زنانه در آن دوران انتقاد کرد و در یک حرکت اعتراضی شروع به ورزش با شلوار در مکانهای عمومی کرد. پیش از او نیز برخی زنان برای تابوشکنی به پوشیدن کت و شلوار روی آورده بودند، اما سروصدای این حرکت در روزنامه تأثیر زیادی روی زنان دیگر گذاشت و شلوار پوشیدن را به یک مد جدید تبدیل کرد.
ویلیام دورسی سوان (William Dorsey Swann)
در قرن ۱۹، ویلیام دورسی سوان یک مرد درگ کویین یا زنپوش بود که در یک سالن رقص فعالیت داشت. طی حمله پلیس به این سالن سایر مردهای زنپوش دیگر فرار کردند، اما ویلیام ترجیح داد بماند و ایستادگی کند. داستان این مقاومت در روزنامههای مختلف منتشر شد و تاثیر زیادی روی فرهنگ درگ گذاشت که تا به امروز ادامه داشته است.
ملکه الیزابت اول (Queen Elizabeth I)
در اواسط قرن ۱۶ بیماری آبله زندگی بسیاری از مردم را تحت تاثیر قرار داد و خانواده سلطنتی نیز از این قاعده مستثنی نبودند. ابتلای ملکه الیزابت اول به این بیماری زخمهای بدشکلی را روی صورتش ایجاد کرد. او برای پوشاندن این ایرادات از مخلوط آرایشی سرب و سرکه استفاده میکرد که باعث سفیدی غیرطبیعی صورتش میشد. با این حال رفته رفته، داشتن صورت بسیار سفید در میان مردم به نمادی از جوانی و ثروت تبدیل شد.
مادام ولینگتون کو (Madame Wellington Koo)
هوانگ هوییلان معروف به مادام ولینگتون کو، از اواخر سال ۱۹۲۶ به بانوی اول جمهوری چین تبدیل شد. از آنجا که او دائما در کانون توجه بود، سبک لباس پوشیدنش نیز به اندازه خودش مشهور شد. در آن دوران لباس سنتی چینی چونگسام معمولا فقط توسط طبقات خاص و ثروتمند جامعه استفاده میشد. اما او با تداوم پوشیدن این لباس محبوبیت آن را در میان سایر طبقات جامعه افزایش داد. از این رو از وی به عنوان یکی از نمادهای مد چین یاد میشود.
ملکه ویکتوریا (Queen Victoria)
در سال ۱۸۴۰ ملکه ویکتوریا با لباس عروس سفید و باشکوه خود همه را شگفت زده کرد. زیبایی لباس او تا مدتها دهان به دهان میگشت و حتی توسط چارلز دیکنز مورد تحسین قرار گرفت. در آن زمان روشن بودن رنگ لباس علاوه بر پاکدامنی نشانه ثروتمند بودن شخص بود. این استقبال و شهرت باعث شد لباس عروس سفید، از همان زمان به یک استاندارد و سنت همیشگی تبدیل شود.
کوکو شنل (Coco Chanel)
تا مدتها افراد مرفه برای سفید شدن پوست خود دست به هر کاری میزدند. چرا که در آن زمان پوست تیره و برنزه نمادی از فقر و کار کردن در زیر آفتاب بود. اما در سال ۱۹۲۳ طراح مشهور فرانسوی، کوکو شنل، در بازگشت از قایق تفریحیاش با پوستی برنزه جلوی دوربینها حاضر شد. شهرت او در دنیای مد باعث شد دیگران از وی تقلید کنند. چند سال بعد برند شنل با به کارگیری مدلهای برنزه، این رنگ پوست را بهعنوان یک نماد زیبایی تبلیغ کرد.
شاه لویی چهاردهم (King Louis XIV)
پادشاه فرانسه، لویی چهاردهم، از اواسط ۳۰ سالگی دچار ریزش موی شدید شد. او به پیشنهاد وزیرش تصمیم گرفت از کلاه گیس برای پوشاندن طاسی سرش استفاده کند. پیش تر هم کلاه گیس برای مردم چیز شناخته شدهای بود، اما لویی چهاردهم و تاثیر وی بر روی درباریان آن را به یک رسم تبدیل کرد. از آن پس هر چه مقام افراد افزایش مییافت، اندازه کلاه گیس آنها بزرگتر میشد.
کلئوپاترا (Cleopatra)
کلئوپاترا بهعنوان یکی از قدرتمندترین و بزرگترین پادشاهان زن در تاریخ جهان شناخته میشود. زیبایی وی تا سالها منبع الهام شاعران و نویسندگان مختلف بوده است. او در طول رابطهاش با ژولیوس سزار، مدت کوتاهی در روم اقامت داشت و در همین زمان کم تاثیر زیادی روی زنان طبقهی بالا گذاشت. از جمله این تاثیرات میتوان به سرمه کشیدن چشمها و جمع کردن موهای بافته شده در پشت سر اشاره کرد.
جوزپه گاریبالدی (Giuseppe Garibaldi)
جوزپه گاریبالدی در قرن ۱۹، یکی از مبارزان مهم جنگ استقلال ایتالیا به شمار میرفت. او بهخاطر محبوبیتش لقب قهرمان دو جهان را به خود اختصاص داد اما نفوذش به همین جا ختم نشد. گاریبالدی و همراهانش به جای یونیفرم، پیراهنهای قرمز گشادی میپوشیدند که بعدها در میان طرفداران وی شهرت پیدا کرد. بیشتر این افراد زنانی بودند که به خاطر راحتی و سادگی این پیراهن از آن استفاده میکردند.
امیلیانو زاپاتا (Emiliano Zapata)
امیلیانو زاپاتا، رهبر انقلاب مکزیک و نماد آزادی در این کشور محسوب میشود. او در طول سالها مبارزه برای مردم این کشور، سبیلهای نواری و پرپشت میگذاشت. رفته رفته این مدل سبیل، به نماد آزادیخواهی، شجاعت و قهرمانی مبدل گشت و باعث شد بسیاری از مردان مکزیکی از او تقلید کنند.
موریس فرانک (Morris Frank)
موریس فرانک، کوچکترین فرزند یک خانواده ثروتمند یهودی بینایی یک چشمش را در ۶ سالگی و بینایی چشم دیگر را در ۱۰ سالگی از دست داد. او در ۲۰ سالگی خبری درباره آموزش به سگها برای کمک به سربازان نابینا خواند و تصمیم گرفت برنامه مشابهی را در ایالاتمتحده ایجاد کند. فرانک رفته رفته با کمک سگ راهنمای خود در جامعه به یک فرد مستقل تبدیل شد و با بنیانگذاری اولین مدرسه سگ راهنما، این فرهنگ را در میان مردم آمریکا و بهخصوص افراد نابینا جا انداخت.
نویسنده: زهرا لطفی نژاد
انتهای پیام