راندن تریلی 18 چرخ در جاده های نه چندان هموار و بی خطر کشور ما کاری مردانه است و آن هم نه کار مردانه ای که هر مردی از پس آن برآید اما یک خانم توانمند ایرانی توانسته انحصار مردانه این شغل را بشکند.
به گزارش کاماپرس، توانمندی و شهامت زنان ایرانی پای آنها را به عرصه برخی مشاغل باز کرده که پیش از این به صورت کامل در اختیار مردها بود. یکی از این مشاغل رانندگی ماشین های سنگین است. کامیون ها و تریلی هایی که برخی از آنها به هیولاهای جاده مشهورند و حتی عبورشان از کنار یک خودروی سواری برای بسیاری افراد رعب انگیز است.
نگین باقری در روزنامه هفت صبح گزارش جذابی درباره یکی از این زنان به نام « سودابه انسان نژاد » نوشته است که در ادامه گزیده آن را می خوانید.
خانم انسان نژاد ۱۸ سال است که راننده حرفه ای ماشین سنگین است و حتی یک بار هم تصادف نکرده . هنوز هم وقتی از محله قدیمی شان در مراغه میگذرد خودش را میبیند که با یک چادر سفید گل گلی توی کوچه نشسته و دارد به ماشین ها نگاه می کند، با این فرق که دیگر جدی جدی خودش یک پا راننده شده.
در مراغه به دنیا آمده و اولین کار جدی را هم همانجا شروع کرده است. قبل از آن گاهی روی تریلی فامیل کار میکرد اما همین که اسمش توی جاده ها پیچید رئیس یکی از شرکتهای ایرانخودرو در آذربایجانشرقی از او دعوت کرد تا اولین زن راننده تریلی را با چشمان خودش ببیند. همین اتفاق هم افتاد و بعد از اینکه آقای رئیس با چشمان خود دید که سودابه خانم روی ماشین سنگین کار می کند پیشنهاد داد که راننده کارخانه او شود و ماشین های صفر را از مراغه بار بزند و به شهرهای دیگر ببرد. یک جایزه یک میلیون تومانی و تقدیرنامه هم بابت این خوشنامی دریافت کرد.
خبر جنجالی امروز را بخوانید:
امروز جاده ها خانم انسان نژاد را به خوبی میشناسند. عوارضی و رستوران های بین راهی، کارگران پمپ بنزین ها و راننده های ماشین های سنگین همگی میدانند زنی در این جادهها ماشین صفر بار میزند که شبیه تصوراتشان نیست.
با اینکه رانندگی آرزوی بچگی اش بوده اما بی خوابی هم در این ماجرا بیتأثیر نبوده است. خانم انسان نژاد میگوید: اولین چیزی که او را به رانندگی در جادهها جذب کرد این بود که شبها خوابش نمی برد و حالا با رانندگی راحت تر با بیخوابی هایش کنار آمده است. دومین جذابیت رانندگی هم برای او سفر کردنش بوده است.
وی می گوید: اولین باری که به صورت رسمی روی اسکانیا رانندگی کردم با یک سواری کش داشتم از عوارضی قزوین به سمت عوارضی زنجان میرفتم. سواری کش همان ماشین سنگینی است که خودروی سواری صفرا بار میزند و بین شهر ها توزیع می کند. اسکانیا چند خودرو صفر داشته و نصف شب و زمین هم یخ زده بوده. وی میگوید که پاهایش از ترس می لرزید و تعریف می کند فقط یک لاین وسط برای حرکت خودروها بازمانده و دو طرف همه از برف پر شده بود. وقتی سالم به مقصد رسیدم همانجا ترسم ریخت . انگار با خودم بگویم خوب این را که رفتم دیگر بقیهاش کاری ندارد.
مردم وقتی از کنارش رد میشوند سرعتشان را کم و چشمانشان را ریز می کنند که مطمئن شوند درست دیده اند. معمولا برایش دست تکان می دهند یا سرشان را به نشانه سلام تکان می دهند یا از او عکس می گیرند در رزومه این خانم تا امروز راندن اسکانیا ۱۲ چرخ و ۱۸ چرخ را هم ثبت شده است.
مطالب مرتبط را بخوانید:
او شاگرد شوفر ندارد. میگوید شاگرد نداشتن یک درد است و داشتن آن 1000 درد. اول اینکه هیچ وقت یک شاگرد زن پیدا نکرده و دوم این که در محیط کوچک ممکن است شاگرد داشتن دردسرهایی برایش به دنبال بیاورد . بعد هم هیچ وقت نیازمند این نبوده که توی جاده بخوابد، خسته شود یا اینکه از شاگرد کمک بگیرد. از خارجیها ماهسون گوش میدهد و از موسیقی داخلی چند خواننده قبل از انقلاب. داخل ماشین تزییناتی نصب نکرده. پشت ماشین هم چیزی ننوشته و میگوید اگر بخواهم روزی این کار را بکنم می نویسم: برمیگردم!
برای دسترسی سریعتر به اخبار مهم، عضو کانال تلگرام کاماپرس شوید. برای عضو شدن اینجا را کلیک کنید.
انتهای پیام
والله این شغلها رو ماها خیلی عجیب و غریب نشون میدیم وگرنه تفاوتی بین یک زن و یک مرد وجود نداره وگرنه اونها هم مثل ما مردها آدم هستن و هر کاری ما بکنیم اونها هم میتونن بکنن
در این دوره و زمانه زنانها هم باید پابه پای اقایان همه فنون را یاد بگیرند چون واقعا نیاز خودشان و خانوادهشان هست.
دخترم از ۱۵سالگی پشت فرمان مینشست. و خیلی از خریدها را انجام میداد و از پلیس همترسی نداشت
احسنت داره والا
دمش گرم ولی سخت نیست خلبان زن داریم ملوان کشتی داریم