روزی که من تصمیم گرفتم ترک کنم، بسیار مضطرب و سردرگم بودم و اگر مشاوره ترک اعتیاد به کمکم نیامده بود، معلوم نبود سرنوشتم به کجا ختم میشد.
اصلا فکرش را هم نمیکردم روزی برسد که بخواهم تجربه درمان اعتیادم را برای کسی بازگو کنم. امیدوارم تجربه من، خصوصا کمکی که مشاوره ترک اعتیاد به من کرد، بتواند به معتادان دیگر هم کمک کند. من یک دختر مغرور بودم که حتی تا مدتها نمیتوانستم قبول کنم معتاد شدهام. تصور من این بود که چون پرستار هستم و چون دختر تحصیل کرده و زیبایی هستم، معتاد نمیشوم. خیال میکردم میدانم چطور از داروهایی مثل شربت متادون یا شربت تریاک – همان شربت اپیوم – استفاده کنم ولی معتاد نشوم.
پیشنهاد یک همکار ناآگاه؛ سرآغاز اعتیاد
من ورزش می کردم و به اندامم می بالیدم اما کمی هم ماجراجو و جسور بودم. بدم نمیآمد چیزهای متفاوت و حتی خطرناک را امتحان کنم. در محافل دوستانه و پارتیها شرکت میکردم و گاهی فقط یک نخ سیگار میکشیدم. وقتی وارد شغل پرستاری شدم شیفتهای سخت کاری، خسته و کلافه ام می کرد. یک روز متوجه شدم یکی از همکارانم که با هم صمیمی بودیم نسبت به قبل، فعالتر شده است. این دختر، انگار سختی کار پرستاری و بیخوابی را حس نمیکرد و پرانرژیتر از قبل شده بود. وقتی از او پرسیدم چطور میتوانی شیفتهای کاری را با این انرژی، سرپا بمانی گفت بیا تا رازش را به تو هم بگویم. او به من گفت هر روزی که شیفت کاری سنگینی داریم یک قاشق شربت تریاک میخورد. من پرسیدم با این کار معتاد نمیشود و او گفت چند ماه است که ماهانه 3 یا 4 چهار بار شربت مصرف میکند و معتاد نشده است. او به من هم پیشنهاد کرد برای انرژی گرفتن و رفع پادرد شربت تریاک را امتحان کنم. از همینجا بود که کار من به اعتیاد و بعدها که به ته خط رسیدم، مشاوره ترک اعتیاد کشیده شد.
چطور کارم به مشاوره ترک اعتیاد کشید؟
از آن روز که من اولین قاشق شربت تریاک را خوردم تا روزی که به یک معتاد تمام و کمال تبدیل شدم حدود یک سال طول کشید. شربتی که می خوردم روزها و ماه های اول خیلی جواب میداد. وقتی هم آن را نمیخوردم خیلی اذیت نمیشدم. من اصلا متوجه نشدم چطور شد که مصرفم از یکی دو قاشق در هفته به هر روز یک قاشق و بعد از چند ماه به هر روز دو – سه قاشق رسید. وقتی بعد از یک سال به خودم آمدم در 24 ساعت 50 سی سی شربت تریاک مصرف میکردم. دیگر نمیتوانستم کارم را درست انجام دهم. رنگ پریده و افسرده شده بودم. نه خواب درست و حسابی داشتم و نه خوراک مناسب. ورزش را هم مدتها بود رها کرده بودم اما باز هم فکر نمیکردم به مشاوره ترک اعتیاد نیاز دارم. تلاش کردم خودم مصرفم را قطع کنم ولی پادرد و کمردرد امانم را میبرید و حالم انقدر بد می شد که از تصمیمم منصرف میشدم. یک روز خانم سوپروایزر بخش پرستاری مرا به اتاقش برد و گفت: «من تو رو دوست دارم اما به من گفتهاند همین روزها بخاطر اعتیاد اخراج میشوی.»
گفتم: من معتاد نیستم.
گفت: فقط کافیه بری جلوی آینه و خودتو تماشا کنی.
من تابلو شده بودم و از شرم حتی نمی توانستم توی صورت او نگاه کنم. او نهایتا به من گفت: من تلاش میکنم اخراج نشوی ولی زودتر ترک کن.
متاسفانه نتوانستم اعتیادم را ترک کنم و کمتر از یک ماه بعد از کار اخراج شدم. در زندگی شخصی هم مشکلات زیادی برایم اتفاق افتاده بود. مدتها بود که یکی از آشنایان از من خواستگاری کرده بود و من برای او به اصطلاح طاقچه بالا میگذاشتم. او یک کارمند ساده بود. من دوست نداشتم با یک آدم معمولی ازدواج کنم. تصور میکردم چون یک پرستار زیبا هستم حتما با یک پزشک ازدواج خواهم کرد. حالا اعتیاد نه تنها باعث اخراجم شده بود، زیبایی مرا هم تا حد زیادی خراب کرده بود. زیر چشم هایم به قدری گود رفته بود که با آرایش هم نمیتوانستم آن را پنهان کنم. به پدر و مادرم گفته بودم بخاطر این که من جزو معترضان سیاسی هستم از کار اخراج شدهام ولی واضح بود که این دروغ برای آنها باور کردنی نبود. هنوز کمی پس انداز داشتم و با این که شربت تریاک خیلی گران شده بود میتوانستم آن را بخرم ولی از خودم بیزار شده بودم. به خودکشی فکر می کردم ولی جراتش را نداشتم. در این شرایط بود که یک شب با ناامیدی در گوگل راههای ترک اعتیاد به شربت تریاک را جستجو کردم و وارد صفحه ای شدم که توصیه میکرد برای مشاوره ترک اعتیاد به شماره ای تماس بگیرم. با ترس و بی اعتمادی تماس گرفتم و این تماس نقطه آغاز بهبودی من شد.
صدایی که راه نجات را نشانم داد
اگر فکر میکنید آن تماس باعث شد من ترک بدون خماری یا ترک بدون درد را تجربه کنم در اشتباه هستید. من به اندازه ای که از طاقتم بیرون نبود درد کشیدم، بی خوابی کشیدم و تاوان اعتیادم را پس دادم. مشاوره ترک اعتیاد به من دارویی نفروخت بلکه مسیر درست و اصولی ترک را نشانم داد. فردی که تلفنی مشاوره می داد خیلی صادقانه با من صحبت کرد و گفت ترک اعتیاد، داروی معجزه آسایی ندارد. با کمک او مصرفم را کاهش دادم و نهایتا قطع مصرف کردم. من حدود یک ماه مشکلاتی با خماری داشتم ولی این مشکلات آنقدر نبود که قبلا از آن می ترسیدم. با کمک او با جلسات معتادان گمنام آشنا شدم و از نظر روانی در مسیر بهبودی قرار گرفتم. ترس من از خماری، مانع بزرگی برای من بود اما مشاوره کمک کرد بر این ترس غلبه کنم. امروز، یک سال و چند ماه است که شربت تریاک را ترک کرده ام. برای این که در ترک باقی بمانم مرتبا در جلسات معتادان گمنام شرکت می کنم. این جلسات کاملا رایگان است. امیدوارم بازگو کردن این تجربه بتواند به دیگر معتادانی که خواهان رهایی از این بیماری هستند کمک کند، مسیر خود را بهتر طی کنند.
برای دریافت اطلاعات مفید درباره درمان اعتیاد به سایت ترک باما مراجعه کنید. ضمنا می توانید با شماره 09194085047 تماس حاصل کرده و مشاوره ترک اعتیاد درخواست کنید.
انتهای پیام
مرتبط با : ترک باما