در گفت‌وگو با دبیر سندیکای صنعت برق ایران عنوان شد:

صنعت برق در آستانه فروپاشی

کد مطلب: ۳۵۶۶۹۱
صنعت برق در آستانه فروپاشی

خاموشی‌های گسترده نه تنها در سطح عمومی جامعه نارضایتی زیادی بین مردم ایجاد کرده، بلکه آسیب‌های جبران‌ناپذیری نیز به بخش صنعت و کسب‌وکارهای خرد و کلان پوارد کرده است. عده‌ای این اتفاق را دستپخت دولت سیزدهم و چهاردهم می‌دانند اما بسیاری از کارشناسان معتقدند پایه این اتفاق‌ها از مجلس هفتم گذاشته شده است. اتفاقی که بیست سال طول کشید تا به شکل ناترازی خودش را نشان دهد.

حالا پیمانکاران بخش خصوصی حوزه برق از همیشه نحیف‌تر شده‌اند و اگر تزریق مالی از سوی دولت صورت نگیرد شاید برای همیشه از این صنعت کنار گذاشته شوند. مهدی مسائلی، دبیر سندیکای صنعت برق ایران در گفت‌وگو با کاماپرس ابعاد تازه‌ای از مشکلات جاری این صنعت را بررسی کرده است:

برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.

اخیرا در خبرها به نقل از رئیس جمهور اعلام شده که قرار است بی‌سر و صدا 30 هزار مگاوات به ظرفیت برق کشور اضافه شود. نقش بخش خصوصی در افزایش این میزان برق چیست؟

این 30 هزار مگاوات، از نیروگاه‌های خورشیدی تأمین می‌شود؛ در ابتدای دولت چهاردهم هم این موضوع خیلی جدی مطرح شد، حتی برای آن هزینه هم شد اما چیزی که برای صنعت برق مهم است، پول و زمان است. حتی اگر امروز هم برای آن هزینه شود، چون خیلی دیر است، اثر این پول را طی امروز و فردا احساس نخواهیم کرد. دقیقا به مثابه این است که دچار سردرد شدیم و مسکن مصرف می‌کنیم. مصرف مسکن به این معنی نیست که سردرد همان لحظه خوب می‌شود، بلکه بنا بر نوع مسکن، زمان لازم است. اگر مسکن خیلی قوی باشد، زمان کمتری می‌برد و اگر معمولی باشد، زمان بیشتری. حتی ممکن است مساله سردرد با مسکن حل نشود. این دقیقا آن چیزی است که برای صنعت برق حاصل شده است. یعنی ما دیر به فکر افتادیم و مسکنی هم که استفاده می‌شود، قوی و در عین حال درمان‌کننده نیست. چون بی‌برقی‌ها و ناترازی برق از سال 1391 شروع شده و ریشه آن به سال 1389 و اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها برمی‌گردد. تقویت‌کننده این موضوع هم مجلس هفتم بوده که موضوع تثبیت قیمت‌ها را مطرح کرد. این در حالی است که امروز صنعت برق نزد مصرف‌کننده‌ها به دلیل گران شدن برق بدنام شده است. این‌ها همه اثرات تثبیت قیمت‌ها در مجلس هفتم است. چیزی که باید در طول این سال‌ها پرداخت می‌شده، نشده و در سال 89 هم هدفمندی یارانه‌ها بر گرده این صنعت نحیف سوار شد. این دو دست به دست هم دادند تا امروز با دورچینی از سومدیریت‌ها به توان تحریم‌های بین‌المللی به عنوان میراث مواجه شویم.

با تثبیت قیمت‌ها دقیقا در این صنعت چه اتفاقی افتاد؟

مقایسه قیمت فروش برق و هزینه تمام‌شده آن در صورت‌های مالی 1401، شدت توانی 52 همت ضرر انباشته نمایان می‌شود؛ یعنی بین آنچه فروخته شده و هزینه تمام شده 52 همت اختلاف وجود داشته است.

در واقع این ضرر از جیب بخش خصوصی رفته؟

بله. اتفاقی که می‌افتد این است که اگر محصولی به قیمت درست آن فروخته نشود، یک جاهایی مجبور می‌شوید شیب آن را از حالت ملایم به تند تغییر دهید. این تند شدن شیب، پدیده‌ای است که همین امروز اتفاق افتاده است. تا دیروز قبض خانه مشترک یک عددی می‌آمده، امروز یک عدد که حتی قابل مقایسه با سال‌های قبل نیست. چرا؟ چون این طرف به مرحله تاب‌آوری رسیده. برای اینکه خودش را بتواند حفظ کند، به هر چیزی دست می‌اندازد. نتیجه این اختلاف قیمت تمام‌شده و نرخ فروش که در واقع نرخ تکلیفی است، دو نکته ایجاد کرده: اول اینکه بخش خصوصی که هر روز ضعیف‌تر شده، از توسعه به رشد و از رشد به حفظ بقا رسیده و دوم اینکه آهنربای جذب سرمایه در این صنعت ضعیف و ضعیف‌تر شده است. یعنی اگر کسی پول داشته باشد، علاقمند نیست در این صنعت هزینه یا سرمایه‌گذاری کند. این در حالی است که رویکردها از دولت یازدهم به بعد به این سمت بوده که بخش خصوصی با ایجاد نیروگاه خصوصی، راه‌اندازی تولید برق از انرژی تجدیدپذیر و راه‌اندازی تاسیسات سرمایه‌گذاری کند و خرید را دولت انجام بدهد. بند و ماده نوشتند، خرید تضمینی مطرح کردند و بورس انرژی ایجاد کردند و گفتند که نتیجه فعالیت‌های بخش خصوصی را می‌خریم اما اتفاقی که افتاده این است که چون آهنربای جذب سرمایه ضعیف شده، به تبع به صورت یک بازخورد، هزینه‌های این صنعت هم جبران نشده است. در نتیجه هر کسی که آمده سر سفره این صنعت نشسته، به جای اینکه سیر شود سوهاضمه گرفته و به نوعی متضرر شده است. در شرایط فعلی احیای صنعت برق شود فقط و فقط با تزریق‌های کلان دولتی امکانپذیر است و اگر این اتفاق نیفتد، نتیجه‌ای که برای اقتصاد ایران دارد، افزایش تورم است؛ ما یک سری تورم ناشی از ناکارآمدی اقتصاد ریالی و هزینه‌های غیرسیستماتیک داشتیم، یک سری تورم‌ها هم ناشی از تحریم‌های بین‌المللی بوده اما امروز یک فاکتور سومی به این تورم اضافه می‌شود که تورم ناشی از عدم وجود برق است. وقتی برق کارخانه قطع می‌شود، کارخانه از مولد بودن خارج می‌شود. وقتی از مولد بودن خارج شد، هزینه‌های جاری روی آن سوار می‌شود و این هزینه‌های جاری بعدا در قیمت محصولات و خدمات آن تاثیرگذاری می‌شود.

از میزان آسیب وارده به صنایع آیا اعداد و ارقامی در دست هست؟

اعداد و ارقام خیلی متنوع است و از روزانه چند همت تا چند ده همت عنوان می‌شود ولی واقعیت این است که کل درآمد صنعت برق ناشی از فروش انرژی چقدر است. در بهترین حالت در طول یک سال صنعت برق کمتر از 200 همت درآمد دارد. درحالی که نبودش در حدود چند صد همت ضرر برای ما ایجاد می‌کند.

photo_۲۰۲۵-۰۸-۱۶_۱۹-۴۵-۳۴

این قطعا به دلیل زیرساختی بودن صنعت برق است...

بله، چون زیرساختی است، حتما باید از ناحیه حاکمیت حمایت شود. حمایت هم فقط در کلام و قانون نیست. سالانه حداقل 5 میلیارد دلار باید برای این صنعت سرمایه‌گذاری می‌شده که نشده است. به دلیل همین عدم سرمایه‌گذاری است که امروز قطعی برق برای فعالان این صنعت، دیگر جای تعجب ندارد. پس نکته این است که اگر می‌خواهیم در نهایت در صنعت برق به ایدۀ «ملت کارگزار - دولت رگولاتور» برسیم، باید این صنعت را جذاب کنیم؛ یعنی اگر مردم حاضر هستند برای این صنعت هزینه و سرمایه‌گذاری کنند، دولت باید این صنعت را از حالت تاب‌آوری به یک پایداری نسبی برگرداند. اگر صنعت جذاب شد، آنگاه ایدۀ «ملت کارگزار - دولت رگولاتور» قابلیت اجرا پیدا می‌کند. امروز دولت فضا را برای فعالیت بخش خصوصی باز کند و ریسک تامین مالی را کاهش دهد. الان بزرگترین ریسک ما در کسب‌وکارهای‌مان ریسک مالی است. نمی‌دانیم امروز که کار می‌کنیم چه زمانی پول‌مان را می‌گیریم، چه میزان از پول‌مان را می‌گیریم و چگونه پول‌مان را می‌گیریم. این سه سوال بسیار مهمی است که برای بخش خصوصی ایجاد می‌شود و پاسخی هم برای آنها ندارد. وقتی پاسخی ندارد، دوباره یک تورم جدید ایجاد می‌شود که دودش به چشم خود دولت می‌رود. اگر فعالان بخش خصوصی بدانند که پرداخت‌های دولت چگونه است، دیگر مجبور نیستند یک خدمت که 10 واحد قیمت دارد را به دو یا سه برابر قیمت خریداری کنند. این نتیجه یک اشتباه محاسباتی مدیریتی است که منجر به شکل‌گیری یک شبکه نحیف در صنعت برق می‌شود؛ چه در بخش تولید، چه توزیع و چه انتقال. تعداد علاقمندان به فعالیت و سرمایه‌گذاری در این حوزه نیز هر روز کمتر می‌شود. در حالی‌که قیمت‌های اولیه رو به افزایش می‌رود و همه ناراضی می‌شوند؛ هم خریدار خدمت ناراضی است و هم ارائه‌دهنده خدمت.

به نظر شما راهکار چیست؟

امیدواریم بتوانیم با توجه به بحرانی بودن موضوع، به وزارت نیرو و مسوولان دولتی برق کمک کنیم تا علاوه بر سرپا نگه داشتن شبکه، از فروپاشی آن جلوگیری کنند. آن‌ها باید این هنر را داشته باشند که همزمان به نوسازی و بهینه‌سازی شبکه هم بپردازند؛ این امر مقدور نیست مگر اینکه بخش خصوصی پای کار باشد. آن‌ها هم زمانی به میدان می‌آیند که از بازگشت سرمایه‌شان اطمینان داشته باشند. در تجارت و اقتصاد ایران امروز دو دو تا چهار تا نمی‌شود. در اکوسیستم اقتصادی ایران، دو دو تای امسال شما اگر سال آینده 15 تا نباشد، شما ضرر کرده‌اید و یکی از دلایل اصلی آن، تورم‌ها و هزینه‌هایی است که از ناحیه دولت به بخش خصوصی تحمیل می‌شود.

فرقی هم نمی‌کند دولت چه دولتی باشد، درست است؟

اصلا فرقی نمی‌کند. شما حدود 50 درصد تورم دارید. لذا اگر دو دو تای امسال را به 6 نرسانید، اصلا تورم را پاسخ ندادید و تورم اصل سرمایه‌ات را خورده است. علاوه بر تورم، مالیات، بیمه و هزینه‌های سرمایه‌گذاری در ایران هم هست. همه اینها را که در نظر بگیرید به علاوه یک سود حداقل 5 درصدی، دو دو تا برای یک سال حداقل 12 درمی‌آید. این ناکارآمدی دولت را می‌رساند. دولتی کارآمد است که دو دو تا را نهایتا به 4.1 یا 4.2 برساند نه اینکه مجبور باشی نیمی از آن 12 را هم به جیب دولت برگردانی.

آیا این معضلات راهکاری هم دارد که بخش خصوصی روی آنها تاکید داشته باشد؟

بله همه راهکارها پیش از این بارها به دولت گفته شده است. ما الان قانونی داریم تحت عنوان حداکثر استفاده از توان داخل. ماده 8 آن درباره فاکتورینگ است و به صراحت به قراردادهای سه‌جانبه و ورود بانک‌ها به حوزه صنعت مجوز داده است. اما باید دید این ماده 8 تا به حال چقدر در صنعت برق ایران استفاده شده است؟ بند قانونی داریم اما بانک‌ها زیر بار آن نمی‌روند. چرا؟ چون شرکت‌های دولتی صنعت برق همه ضررده هستند، چون آهنربای جذب سرمایه صنعت برق ضعیف است. بانک نمی‌آید سرمایه‌اش را در این راه بیاورد. نکته بعدی ال‌سی‌های ریالی است. تمام دنیا الان با ال‌سی کار می‌کند. چرا ال‌سی در صنعت برق قوی نیست؟ چون بانک‌ها اعتبار شرکت‌های دولتی صنعت برق را قبول ندارند و به آنها ال‌سی نمی‌دهند. چون حساب‌های‌شان ضعیف است. اگر دولت به موقع و پیش‌دستانه، از صنعت برق حمایت عملی نکند، این صنعت نمی‌تواند خودش را بازیابی کند. صنعت برق به مرحله احیا رسیده، شما باید به آن پول تزریق کنید. چراکه 20 سال پیش، قانونگذار شما در مجلس هفتم، مانع درآمدزایی این صنعت شده و امروز یک تن نحیف پیدا کرده است.

آیا در طول این سال‌ها موردی هم وجود داشته که از شرکت‌های خصوصی فعال در صنعت برق،  ورشکست شده باشد؟

الان اگر بخواهیم روی کاغذ  وضعیت شرکت‌ها را بررسی کنیم، اکثر آن‌ها ورشکسته هستند. آن‌ها فعلا مجبور هستند خودشان را سرپا نگه دارند. شاید در یک سری کشورهای پیشرفته دنیا ورشکستگی یک تعریف خوب باشد، اما در ایران اولین شرکتی که اعلام ورشکستگی کند، دیگر به آن کار و وام نمی‌دهند. یعنی خودش به دست خودش، خودش را نابود کرده است. در نتیجه مجبور است اعلام کند که سود کرده چون قانون درستی در این زمینه وجود ندارد. این مثبت‌های حبابی تداوم پیدا می‌کند و یک جایی موجب می‌شود که وام‌های بانکی و حقوق پرسنل پرداخت نشود. ما الان چند تا کارخانه در بهترین نقاط تهران داریم که به همین دلایل تبدیل به انبار شدند.

این اتفاقی که در صنعت برق افتاده نتیجه تصمیم‌گیری و مدیریت نادرست در بیست سال گذشته و مجلس هفتم است. اگر همین روند پیش برود، باید منتظر چه اتفاقی در آینده نزدیک باشیم؟

اصولا یکی از وظایف حکومت‌ها به طور کلی تامین رفاه برای مردم است. یکی از موارد رفاه این است که در تابستان باید سیستم‌های خنک‌کننده کار کنند. همین حالا 35 هزار مگاوات وسایل برودتی در کشور داریم. کل برقی که می‌توانیم به مردم تحویل دهیم در بهترین حالت حدود 70 هزار مگاوات است که نیمی از آن فقط برای وسایل برودتی استفاده می‌شود. بقیه‌ش چه می‌شود؟ مجبور می‌شوید برق کشاورزی را روزی 6 ساعت قطع کنید، برق منازل را روزی 2 ساعت قطع کنید تا بتوانید مانع فروپاشی شبکه برق شوید. در اقتصاد خرد یکی از آیتم‌هایی که در اکوسیستم کسب و کار مطرح می‎شود، بحث تکنولوژی است. وقتی می‌دانی اقلیم شما به سمت خشک و گرم می‌رود، نگاه کلان حاکمیت باید بر این باشد که لوازم خانگی و به خصوص لوازم برودتی را باید به سمت بهینه‌سازی مصرف ببری، نه مدیریت بار. مثلا همین کولری را که روی پشت بام همه خانه‌ها هست و مثلا 4 آمپر جریان می‌کشد با کولرهای جدیدی که یک چهارم این نوع کولرهای قدیمی برق و نصف آن‌ها آب مصرف می‌کند، جایگزین کن. پول آن را هم به صورت تقسیط به قبض برق اضافه کن که هیچ یارانه‎ای هم در کار نباشد. این روزها برق شبیه گندم به یک کالای استراتژیک تبدیل شده است؛ پس همان‌طور که دولت گندم را به صورت تضمینی از کشاورز خریداری می‌کند، باید مصرف برق نیز برنامه داشته باشد. یا مثلا همین پمپ آب‌هایی که کشاورزان استفاده می‌کنند و معمولا بسیار قدیمی و با مصرف بالاست باید با حمایت دولت، با پمپ‌های با مصرف کمتر و قدرت بیشتر جایگزین شود. همه اینها در دستور کار بوده است. ما یک چیزی به نام ماده 12 قانون رفع موانع داشتیم و بهینه‌سازی مصرف بودجه داشته، تکلیف شده ولی انجام نشده است. مملکتی که مشکل آب دارد چرا باید از کولر آبی استفاده کند که تکنولوژی آن بسیار قدیمی است؟ این موضوع باید یک جایی متوقف شود. اگر این کولرها با کولرهای بهینه جایگزین شوند، شما فقط ببینید چه اتفاق بزرگی در مصرف آب و برق کشور می‌افتد.

به نظر شما چقدر از این اتفاقی که الان افتاده به یارانه انرژی مربوط است؟

ما باید نگاه یارانه‌ای را به کل فراموش کنیم. ما به عنوان مردم حاضریم همه چیز را به قیمت واقعی بخریم اما در دسترس باشد و ما هم بهینه مصرف می‌کنیم. مگر در کشورهای اروپایی آب و برق مردم را قطع می‌کنند؟ مردم می‌دانند گران است، بهینه مصرف می‌کنند. در مورد آب هم باید به اقلیم که قابل پیش‌بینی است، توجه شود. به عنوان مثال یک دولت سدها را به دلیل اینکه به مردم برق تحویل دهد خالی می‌کند و بعد اعلام می‌کند آب نداریم. با نبود آب معنای زندگی زیر سوال می‌رود. اینها چیزهایی نیستند که خلق‌الساعه به وجود آمده باشند.

یعنی شما معتقدید که یارانه انرژی منجر به مصرف بیشتر نشده است؟

اصلا دولت نباید یارانه بدهد. وقتی دولت یارانه می‌دهد تورم ایجاد می‌کند. دولت باید شغل ایجاد کند، اگر من به عنوان شهروند کار کردم، تو هم به عنوان دولت به من حقوق بده. من یارانه نمی‌خواهم. زیرساخت‌ها را باید برای ایجاد اشتغال درست کنند. به جای یارانه دادن، باید زیرساخت ایجاد کنند که یک کارگاه با قطعی آب و برق در تابستان و قطعی گاز در زمستان مواجه نشود.

الان به طور کلی بخش خصوصی و به طور ویژه سندیکا چه درخواستی از دولت دارد؟

ما به عنوان فعالین صنعت برق از وزارت نیرو درخواست داریم اولی پول‌های ما را بدهد. الان کل بدهی صنعت حدود 120 همت است اما آن چیزی که بخش خصوصی فعال در صنعت برق دارد، حدود 100 همت است که سهم کوچک‌ها و متوسط‌ها حدود 10 تا 15 درصد این رقم است. بقیه آن سهم شرکت‌های بزرگ و نیروگاهی است.

تاکنون طرح و پیشنهادی به صورت مکتوب به وزارت نیرو ارائه دادید؟

ما هم برای شعار سال پیشنهاداتی ارائه کردیم هم برای تقویت سرمایه‌گذاری در صنعت پیشنهادهایی دادیم. پیشنهادهای‌مان را هم به مجلس، هم دولت و هم اتاق بازرگانی دادیم. وظیفه دولت‌ها پیشگیری از بحران‌هاست اما اکنون بحران بخشی از اکوسیستم اقتصادی ما شده و امیدواریم با یک نگاه مسوولانه با رویکرد هم‌سرنوشتی بتوانیم این اقتصاد را از این وضعیت خارج کنیم. ناگفته نماند که بدون ارتباط اثربخش با حوزه بین‌الملل تاثیرگذار نمی‌توانیم اقتصاد را مولد کنیم. اگر اقتصاد مولد نشود، نمی‌توان به عبور از این بحران‌ها در کوتاه‌مدت امیدوار بود. ما از مرز هشدار عبور کردیم و وارد مرحله خطر شدیم و اگر این وضعیت در صنعت برق ادامه پیدا کند، هم فعالین این صنعت آسیب می‌بینند و هم اینکه کسانی که برق را به عنوان زیرساخت برای کسب‌وکار یا زندگی‌شان مورد استفاده قرار می‌دهند، با مشکل مواجه می‌شوند. الان با توجه به مشکلات آب با چالش جدید و زنگ خطری به نام پمپ‌های آب مواجه شدیم که به عنوان برادر دوقلوی سیستم‌های خنک‌کننده، میزان مصرف برق بسیار نگران‌کننده‌ای دارند. صورت این مسائل معلوم است، راه حل آنها هم معلوم است. اگر اقدامی انجام نشده یا نمی‌شود یعنی نخواستند که کاری بکنند.

انتهای پیام

ارسال نظر