راهکارهای احیای رابطه برندها با مشتریان در دوران پساجنگ

زهرا جباری - دوازده روز جنگ برای ایران، تنها یک واقعه نظامی نبود؛ یک زلزله روانی، اجتماعی و اقتصادی بود که پیامدهای آن در بازار مصرف، رکود خرید، و افت شدید اعتماد عمومی نسبت به آینده، بهوضوح دیده میشود. حال در روزهای خاکستری پس از بحران، برندها باید تصمیم بگیرند که رابطه خود با مردم را چطور احیا کنند.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
برای بررسی این موضوع با دکتر هانیهسادات جعفریه، از متخصصان حوزه بازاریابی و اقتصاد گفتوگو کردیم. او از منظر روانشناسی و تجربه میدانی، چشماندازی از رفتار برندها در شرایط پساجنگ ارائه داد.
آیا اعتماد عمومی به برندها در دوران پس از جنگ کاهش یافته است؟ برندهایی که اعتماد عمومی را از دست دادهاند، چگونه باید آن را بازسازی کنند؟
اعتماد به برندها معمولاً زمانی خدشهدار میشود که برند بهصورت عمد یا غیرعمد، تصمیمی به ضرر مصرفکننده بگیرد. اما در بحرانهایی مانند جنگ، کاهش اعتماد بیشتر به عوامل بیرونی مربوط است. جنگ باعث نااطمینانی گسترده اقتصادی و اجتماعی، رکود بازار و کاهش قدرت خرید میشود. در این شرایط، حتی برندهایی که خطایی مرتکب نشدهاند، به دلیل فضای نامطمئن، با افت اعتماد عمومی و تقاضا مواجه میشوند.برندها میتوانند با رویکردی مسئولانه، اعتماد از دسترفته را بازسازی کنند. شفافیت و صداقت در ارتباط با مصرفکنندگان، ارائه اطلاعات دقیق درباره وضعیت برند، حفظ کیفیت محصولات و حمایت از مشتریان، از اقدامات کلیدی هستند. برای مثال، برندها میتوانند با مشارکت در پروژههای مسئولیت اجتماعی، مانند کمک به آسیبدیدگان جنگ، حس همدلی و امنیت را به جامعه منتقل کنند. این اقدامات در شرایط عادی نیز مؤثرند، اما در دوران پساجنگ اهمیتی دوچندان پیدا میکنند، زیرا جامعه به حمایت و اطمینان بیشتری نیاز دارد.
بهترین استراتژیهای بازاریابی برای دوران پساجنگ چیست؟
استراتژیهای موفق باید جنبههای عاطفی و اقتصادی را همزمان پوشش دهند؛ پیامهای همدلانه که درک شرایط سخت مردم را نشان میدهند، ارتباط عاطفی قوی ایجاد میکنند و اعتماد را افزایش میدهند. در کنار آن، ارائه تخفیفهای معقول، با حفظ کیفیت محصولات، میتواند فشار مالی را کاهش دهد و تقاضا را تحریک کند. شفافیت در ارتباطات و پاسخگویی به نگرانیهای مشتریان نیز ضروری است.
اینکه برندها بر نیازهای واقعی مشتریان تمرکز کنند، اهمیت بسیار بالایی دارد. ارائه محصولات ضروری با قیمت و کیفیت مناسب، همراه با مشارکت در فعالیتهای مسئولیت اجتماعی، تصویر برند را بهبود میبخشد. در این شرایط برندها باید به مدیریت اقتضایی رو بیاورند. هر برند باید با توجه به میزان آسیبپذیری و شناخت دقیق از مخاطبان خود، ترکیبی از رویکردها و اقدامهای موثر را انتخاب کند تا اثربخشی کمپینهایش افزایش یابد.
شرایط دوران پسابحران برای کسبوکارهای کوچک و بزرگ چه تفاوتهایی دارد؟
کسبوکارهای بزرگ به دلیل دسترسی به منابع گسترده، میتوانند کمپینهای جامع با پیامهای همدلانه، تخفیفهای هدفمند و پروژههای مسئولیت اجتماعی بزرگ اجرا کنند. آنها از فناوریهای پیشرفته برای تحلیل رفتار مشتریان و برقراری ارتباط گسترده بهره میبرند. در مقابل، کسبوکارهای کوچک با انعطافپذیری و نزدیکی به مشتریان، سریعتر به نیازها پاسخ میدهند. برای مثال، یک فروشگاه محلی میتواند با تخفیفهای ویژه یا حمایت از خانوادههای آسیبدیده، اعتماد مشتریانش را جلب کند. هر دو نوع کسبوکار باید راهکارهایی متناسب با توانمندیهای خود انتخاب کنند. بهعنوان مثال، یک کسبوکار کوچک میتواند با خدمات صمیمانه و هدایای کوچک، تجربهای مثبت خلق کند، در حالی که یک برند بزرگ از تبلیغات گسترده و تنوع محصولات برای جذب مخاطبان استفاده میکند.
به نظر شما بهترین کمپینهای بازاریابی در دوران جنگ و پساجنگ کدام بودند؟
اطلاعات دقیقی از کمپینهای اخیر، در دسترس نیست و نمیتوان بهطور موثق درباره آنها اظهارنظر کرد. بهطور کلی، به نظر میرسد برندهای ایرانی کمتر به پیامهای همدلانه و مسئولیت اجتماعی توجه کردهاند، که فرصت مهمی برای تقویت جایگاهشان بود.
آیا تصویر روشنی از میزان آسیبهای وارد شده به صنایع در این بازه وجود دارد؟
متأسفانه نبود دادههای دقیق یکی از چالشهای کلیدی در فضای کسبوکار ایران است. درباره آسیبهای وارده شده به صنایع مختلف نیز این مشکل وجود دارد و نمیتوان به طور دقیق تحلیل کرد که کدام صنایع بیشترین آسیب را دیدهاند. با این حال به صورت کلی میتوان ارزیابی کرد که تمام صنایعی که به نیازهای اولیه جامعه مانند غذا و امنیت پاسخ نمیدهند، در دوره بحران و پس از آن متحمل آسیب شدهاند.
انتهای پیام
مرتبط با: