مدیرعامل و هم‌بنیانگذار باکسیت در گفت‌وگو با کاماپرس بررسی کرد

انحصار یا رقابت؛ دوراهی بازار لجستیک ایران

کد مطلب: ۳۵۹۹۳۴
انحصار یا رقابت؛ دوراهی بازار لجستیک ایران

با تنوع شرکت‌های ارائه دهنده خدمات پستی، بازار لجستیک ایران وارد یک دوره تازه شده است. به طوریکه در سال‌های اخیر شرکت‌های جدید و فناور در این حوزه ایجاد شده‌اند. باکسیت یکی از شرکت‌هایی است که به نظر می‌رسد در آینده حرف‌های زیادی در این بازار برای گفتن خواهد داشت.

حسین غضنفری، مدیرعامل و هم‌بنیان‌گذار باکسیت در گفتگوی اختصاصی با کاماپرس از اهداف تاسیس این شرکت و چالش‌های بازار لجستیک ایران از جمله انحصار سخن گفته است.

برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.

باکسیت چرا تاسیس شده و چه خدماتی ارائه می‌دهد؟

اگر بخواهیم باکسیت را در یک کلمه تعریف کنیم، می‌توان گفت یک اپراتور پستی است. نمی‌دانم می‌توانیم بگوییم خصوصی است یا نه، اما فعلا بر اساس تعاریف حقوقی موجود در ایران، یک شرکت خصوصی محسوب می‌شود. بنیان‌گذاران ارشد باکسیت، همگی از مدیران ارشد شرکت ملی پست ایران بودند. حدود چهار تا پنج سال با یکدیگر در شرکت ملی پست همکاری داشتیم و چالش‌های متعددی را در آنجا مشاهده کردیم. این چالش‌ها هم در بازار، هم در زیرساخت‌ها و هم در مواردی که به نظرمان برای مشتری و حتی دولت ضروری بود، اما امکان انجامش در چارچوب دولتی وجود نداشت، شناسایی شده بود. در حوزه فناوری اطلاعات و نوآوری، من واقعا اعتقاد دارم شرکت ملی پست به دلیل پتانسیل‌های بسیار بالای خود، قدمت، برند، دسترسی گسترده و پراکندگی در سراسر کشور، بنیه بسیار قوی برای انجام کارهای بزرگ دارد، اما متأسفانه قوانین دست‌وپاگیر دولتی اجازه نمی‌دهد این پتانسیل‌ها شکوفا شوند. تجربه ما نشان می‌دهد رویکردهای نوآوری برون‌سازمانی که در پست به کار گرفته شد نیز در بلندمدت پایدار نیست و با تغییر مدیران و نگاه‌های سیاست‌زده، همیشه سؤال‌هایی مثل «چرا این کار را کردید؟» یا «چرا این‌طور شد؟» مطرح می‌شود و این امکان رشد بلندمدت را از یک روند نوآورانه در یک شرکت بزرگ دولتی می‌گیرد. فکر می‌کنم این مشکل در همه شرکت‌های دولتی وجود دارد. حتی مدتی که با دوستان وزارت ارتباطات، صمت و سایر نهادها ارتباط داشتم، می‌دیدم آن‌ها هم دقیقا درگیر همین مسائل هستند.

برای رفع قوانین دست و پاگیر دولتی چه کردید؟

تصمیم گرفتیم یک اپراتور خصوصی ایجاد کنیم. از سوی دیگر، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) از سال ۱۴۰۰ پروژه‌ای را برای توسعه یک سیستم یکپارچه مدیریت کسب‌وکار و عملیات پستی آغاز کرده بود تا ارزش افزوده‌ای ایجاد شود. همکاری ما با آن تیم نرم‌افزاری این امکان را فراهم کرد که یک زیرساخت خوب را به قالب عملیاتی ببریم، محک بزنیم و پیاده‌سازی کنیم؛ تجربه‌ای که به نظرم بسیار جذاب بود. دوستان ابتدا یک نرم‌افزار هندی را بنچ‌مارک کرده بودند که روزانه بیش از ۲۰۰ هزار مرسوله پیتزا را در هند جابه‌جا می‌کرد و واقعا نرم‌افزار خوبی بود. من خودم آن را دیده بودم. آن‌ها هم این نرم‌افزار را در ایران از نو پیاده‌سازی کرده بودند. وقتی ما آن را به بازار ایران بردیم و با کسب‌وکارهای ایرانی و اتصالات لازم به سیستم‌های پرداخت، رگولاتوری و سایر سیستم‌ها سفارشی‌سازی کردیم، می‌توانم بگویم چیزی که از سال 1400 شروع به استفاده از آن کردیم با آنچه اکنون توسعه یافته، بیش از ۵۰ درصد تفاوت دارد.

چه تفاوتی بین سیستم‌های پستی در ایران و سایر کشورها وجود دارد؟

واقعیت این است که میزان شخصی‌سازی و بومی‌سازی در فضای ایران بسیار بالا است. یکی از دلایلی که همیشه در شرکت ملی پست هم به آن رسیدیم این است که استفاده از نرم‌افزارهای آماده پستی خارجی مثل فدکس یا دی‌اچ‌ال عملا ممکن نیست. ساده‌ترین مثالش این است که در ایران پرداخت آنلاین بسیار رایج است، اما در بسیاری از کشورها هنوز پرداخت نقدی غالب است. سیستم‌های ما باید حتما به درگاه‌های بانکی متصل شوند.

فرهنگ رانندگان، سطح اعتماد در مبادلات و بسیاری موارد دیگر نیز متفاوت است. مثلا در آمریکا موزعین آمازون بسته را پشت در می‌گذارد و متوسط توزیع یک راننده بیش از ۲۰۰ آدرس در روز است. اما در ایران بخش عمده زمان نامه‌رسان صرف انتظار پشت در می‌شود تا گیرنده بیاید و بسته را تحویل بگیرد؛ چون اگر بسته را پشت در بگذاریم، حتما کسی آن را برمی‌دارد. این تفاوت‌های فرهنگی و رفتاری باعث شده تا  مجبور شویم که توسعه را ادامه دهیم و بنچ‌مارک ایرانی را محک بزنیم.

فکر می‌کنم حدود دو سال طول کشید تا توانستیم بزرگ‌ترین تعامل صنعت پست را تا به امروز انجام دهیم و آن تعامل با فراجا بود. قراردادی داریم که به‌زودی محصولات فراجا به‌صورت انحصاری توسط باکسیت توزیع خواهد شد و این اتفاق در فاصله زمانی بسیار کوتاهی رخ خواهد داد. هدف این است که گپ‌های موجود را پر کنیم. هر سرویسی که شرکت ملی پست ارائه نمی‌دهد، ما سعی کنیم ارائه دهیم، تیم‌های کوچک نوآور را دور خود جمع کنیم و با کمک آن‌ها اکوسیستم جدیدی بسازیم. مثلا من تیپاکس را دیده‌ام که واقعا در این زمینه خوب عمل می‌کند و از طریق شرکت‌های کوچک‌تر اکوسیستم‌سازی و توسعه فضای لجستیک را پیش می‌برد. به نظرم این حوزه‌ها جای توسعه دارد و باید چند بازیگر بزرگ وجود داشته باشند که بازیگران کوچک‌تر و نوآور، چه در قالب سرمایه‌گذاری مشترک و چه از طریق شراکت‌های استراتژیک، حول آن‌ها فعالیت کنند تا بازار به حالت انحصار چندجانبه نرسد. اگرچه نباید انتظار داشته باشیم که یک بازار رقابتی در صنعت لجستیک شکل بگیرد.

چرا این بازار رقابتی شکل نمی‌گیرد؟

در لجستیک موانع طبیعی جدی برای ورود وجود دارد. برای نمونه حجم سرمایه‌گذاری سنگین و دانش تخصصی بالا لازم است اما تعداد بسیار محدودی این دانش را در کشور دارند. وقتی عمیق نگاه می‌کنید، بسیاری از استارتاپ‌هایی که وارد این حوزه شده‌اند، در عمل فرایند را خراب می‌کنند و نوآوری واقعی انجام نمی‌دهند. این حوزه ظرافت زیادی دارد. ما در پست اصطلاحی داریم به نام «پست سهل و ممتنع»؛ یعنی پست که کاری ندارد. یک بسته را تحویل می گیرید و به گیرنده تحویل می‌دهید. اما وقتی واردش می‌شوید می‌بینید تحویل یک بسته چقدر پیچیدگی دارد.

حتی من پیش از ورود به صنعت پست، در دوره دکتری بررسی می‌کردم دانشگاه‌های برتر دنیا روی چه موضوعاتی کار می‌کنند. مثلا آی‌ای‌تی در اسپانیا که جزو ۱۰ دانشگاه برتر دنیاست، به‌طور جدی روی لجستیک کار می‌کند. سرعت پیشرفت علمی در این حوزه چنان بالا است که کارهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ اکنون کلاسیک محسوب می‌شوند و مسائل آن روز حالا کاملا حل‌شده و نرم‌افزار شده است. یعنی امروزه مسئله از نظر ریاضی پیچیده نیست و این پیاده‌سازی است که بسیار سنگین است. دو دو تا چهار تایی که روی کاغذ ساده به نظر می‌رسد، وقتی با رفتار انسانی ترکیب می‌شود، بسیار پیچیده می‌شود.

در توسعه آی‌اوتی، ربات‌ها و هوش مصنوعی واقعی، آن چیزی که در ایران بیشتر ویترینی است، در چین بسیار توسعه یاقته است. به عنوان مثال، بسیاری فدکس را بزرگ‌ترین می‌دانند، اما در چین اپراتورهایی هستند که فدکس در برابر حجم جابه‌جایی‌شان بسیار کوچک است. یک مجموعه به اسم سانیو در چین شکل گرفته که وعده تحویل ۲۴ ساعته در سراسر این کشور عظیم را می‌دهد و این در دنیا ۷۲ ساعت است. رکورد این شرکت ۶۰۰ میلیون مرسوله در روز است، در حالیکه این تعداد در ایران به زحمت به 2.5 میلیون تا 3 میلیون مرسوله در روز می‌رسد. علی‌بابا سهامدار عمده‌ این شرکت چینی است و بزرگ‌ترین زمین‌دار چین انبارهای عظیمی را به‌عنوان هاب در اختیارشان گذاشته است.

سه سال پیش که ابتدای راه باکسیت بودیم، در گزارش مکنزی می‌خواندم که پیش‌بینی می‌کرد تا ۲۰۳۰ احتمالاً به ربات‌های توزیع‌کننده برسیم. تازه هنوز هم با تردید صحبت می‌کرد. اما اکنون در چین روزانه ۶۰ تا ۱۰۰ ربات در خیابان‌ها راه می‌روند و مرسوله توزیع می‌کنند و تمام تلاششان کاهش نیروی انسانی و افزایش برنامه‌پذیری است.

به پتانسیل خوب موجود در شرکت ملی پست اشاره کردید که محدودیت‌هایی مانع بروز آن می‌شود. کمی درباره این محدودیت‌ها توضیح دهید؛ رگولاتوری، نگاه سنتی یا تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی؛ کدامیک باعث این موضوع می‌شود؟

رگولاتوری به معنای فضای اپراتوری چندان محدودیت نیست؛ مشکلات جای دیگری است. کلا سیستم دولتی، زمان‌بر بودن تصمیم‌گیری و فرایندهای نظارتی فاجعه‌بار است. پیش‌فرض نظارت این است که مدیر دولتی تخلف می‌کند، مگر اینکه خلافش ثابت شود؛ مطمئنا در این شرایط هیچ کاری انجام نمی‌شود. اولین و آخرین تجربه دولتی من در پست بود و وقتی خارج شدم دیگر ادامه ندادم. چراکه ادبیات آن‌ها را بلد نبودم. من در ابتدا به مدیران هم‌سطح می‌گفتم که چرا کار نمی‌کنید، اما بعد از اذیت شدن روزانه توسط نهادهای نظارتی به این نتیجه رسیدم که مدیر دولتی نباید کار کند؛ چون اگر کار کند، بیچاره می‌شود. در فضای رسمی دولتی نمی‌توان بدون مناقصه و مزایده کار کرد و سیستم کاملا متورم و بیکار است. این بیکاری حاشیه می‌آورد و دنبال این هستند که ببیند چه کسی کار می‌کند تا به او گیر بدهند. حجم منابعی که در دولت هدر می‌رود عجیب است؛ زمین‌ها، دارایی‌ها و امکاناتی که در بخش خصوصی بسیار ارزشمندند، در دولت بدون استفاده می‌مانند. حتی کامیون که گاهی پاشنه آشیل شرکت لجستیک است، در دولت هزینه‌اش محاسبه نمی‌شود و فقط هست.

در این سیستم رانت هم وجود دارد. برای نمونه اگر یک بانک دولتی بخواهد حتی با برگزاری مناقصه با یک شرکت پستی خصوصی کار کند، هزار حرف و حدیث خواهد داشت. این در حالیست که با پست که دولتی است، بدون دردسر کار می‌کند و راضی است.

به نظر می‌رسد باکسیت آمده تا باگ‌های شرکت ملی پست رابرطرف کند. اگرچه گفتید که این بازار رقابتی نخواهد بود اما مهم‌ترین مزیت‌ها و باگ‌هایی که باکسیت برطرف کرده، چیست؟

تعداد شرکت‌هایی که وارد حوزه لجستیک می‌شوند، بسیار زیاد است. خدا را شکر اکنون بیشتر سرمایه‌گذاران می‌دانند که خبری نیست اما سه سال پیش که ما شروع کردیم، همه داشتند برای همین هدف شرکت تأسیس می‌کردند. من خودم از تأثیرگذاران در ایجاد مجوز اپراتور پستی بودم، اما بعد با سازمان تنظیم اختلاف پیدا کردم و گفتم این ساختار کار نخواهد کرد. وقتی خودمان اپراتور شدیم، دوباره گفتم بخشی از این پروسه درست نیست و باید اصلاح شود. توجیه آن‌ها این بود که ۲۲ شرکت مجوز گرفتند و اگر این درست نبود که آن‌ها مجوز نمی‌گرفتند. این موضوع درست مثل مواقعی شده‌ که همه به سراغ یک کار می‌روند و می‌بینید که به یک باره، املاکی، داروخانه یا کبابی به شدت زیاد شده است. معمولا بعد از یک مدتی بیشتر افراد از بازار خارج می‌شوند. اصلا دینامیک بازار همین است. ابتدا ۳۵ تا ۴۰ بازیگر وارد می‌شوند، سپس بسیاری نمی‌توانند ادامه دهند و در نهایت بازار به انحصار چندجانبه می‌رسد. کسانی می‌مانند که یا سرمایه بسیار زیادی وارد کرده باشند یا ذی‌نفعان اصلی بار بزرگی را در مجموعه ریخته باشند.

اما در مورد باکسیت، ما در حوزه آی‌تی با سرعت بالا در حال توسعه هستیم. در شرکت ملی پست حدود ۷۳ زیرسامانه کوچک به هم متصل شده بودند که گپ‌های زیادی داشت و زمینه تخلف یا عدم مدیریت ایجاد می‌کرد. ما استفاده از آی‌اوتی، سورتینگ سنترها و ربات‌ها را تسریع می‌کنیم. اگرچه معتقدم که شرکت ملی پست ایران نیز در یک سال اخیر کارهای بسیار درخشانی را در این زمینه انجام داده اما در بخش خصوصی تصمیمات نمادین یا شوآف نیست و آنچه برای مشتری مهم است نتیجه است. آیا می‌توانم به مشتری بگویم سه‌شنبه بین ۹:۳۰ تا ۱۰ بسته‌ات را می‌آورم یا فقط بگویم ۸ صبح تا ۸ شب که مشتری یک روز تمام منتظر باشد. در واقع ما سعی می‌کنیم تا سرویس‌های ارزش افزوده غیررسمی پست را رسمی کنیم.

آیا هدف‌گذاری زمانی هم دارید؟

چشم‌انداز باکسیت تا ۱۴۰۷ این است که هرگاه کسی به جابه‌جایی بار بین دو شهر، بار صنعتی، خرده‌بار، مسافرت داخلی یا هر کانتکستی فکر کند، اولین نامی که به ذهنش برسد باکسیت باشد. همانطور که در مورد جابجایی داخل شهری یک اسم به ذهن همه می‌آید.

کدام اسم به ذهن شما می‌آید؟

طبیعتا اسنپ. اگرچه تپسی جزو سهامداران اول باکسیت بوده اما اسنپ اولین اسمی است که به ذهن‌ها خطور پیدا می‌کند. ما هم می‌خواهیم تا سال 1407 هر کس که به بار فکر کند، نام باکسیت به ذهنش برسد.

چشم‌انداز باکسیت تا پایان سال چیست؟ آیا ویژگی جدیدی قرار است به آن اضافه خواهد شد؟

اگر صادقانه بگویم، ما تا پایان سال به شدت درگیر پروژه بزرگ فراجا خواهیم بود. پروژه بزرگی است و هم اکنون حدود ۱۵ درصد خدمات شرکت ملی پست به فراجا اختصاص دارد. تمام تلاشمان این است که بهترین سرویس را ارائه دهیم. دوست داریم پنجره زمانی توزیع را حداقل برای محصولات فراجا فراهم کنیم. مثلا بگوییم تا ظهر یا بعدازظهر تحویل می‌دهیم و اگر ممکن شود، در اسفند در بازه‌های سه‌ساعته این اطلاع رسانی را به مشتری داشته باشیم. مذاکرات سختی داریم، چراکه محدودیت‌های قانونی و مقرراتی وجود دارد. همچنین تلاش می‌کنیم سرویس تحویل در لاکرهای بیرون از منزل مثل دیجی‌کالا و گنجه را برای محصولات فراجا ارائه دهیم که احتمال موفقیت توزیع را بسیار بالا می‌برد و باید قبول کنیم که دریافت مرسولات فراجا برای مردم بسیار جذاب و خوشایند است.

انتهای پیام

ارسال نظر