وحید نمازی؛ روزنامهنگار و پژوهشگر فوتبال
شیطان سرخِ نیزه به دستِ لوگوی منچستر یونایتد، چسبیده به شیشهی جلوی تاکسی قرمزی که خیابان های کوالالامپور را گز می کند تا ما را به مقصد برساند، خودنمایی میکند. زیر پایش یک عدد چندرقمی نوشتهشده و یک هولوگرام براق هم اصالت برچسب را تائید کرده است. راننده، میانه سالی چینیتبار است که نیاکانش مهرومومها پیش به مالزی آمدهاند و حالا هم خودش و همخانوادهاش مالزیایی بهحساب میآیند. به حرف که میآید، معلوم میشود علاقهمند به فوتبال است و دیوانهی منچستریونایتد. آن برچسب هم شمارهی یکتای هواداری رسمی باشگاهی را بر روی خود دارد که تیم فوتبالش 10هزار و 600 کیلومتر آنطرفتر، الدترافورد زیبا را در روزهای مسابقه به آتش میکشد و شیفتگان من یونایتد را در دل «تئاتر رویاها» به لذت ناب فوتبال میهمان میکند. آقای راننده، هرسال برای تمدید برچسب هواداری رسمیاش پول میدهد و به همین ترتیب از تسهیلاتی که باشگاه محبوبش برایش برقرار کرده استفاده میکند؛ تخفیف بلیت بازیهای دستگرمی که در اردوهای پیش از فصل در مالزی و شرق آسیا برگزار میشود، تخفیف اقلام هواداری، تسهیل ورود به الدترافورد درصورتیکه به انگلیس سفر کند – و انواع و اقسام آپشنهای جذاب، تنها با گرفتن آن کد یکتای هواداری برای او برقرار است. ارزشمندترین برند تجاری فوتبال جهان (در کنار منچسترسیتی، رئال مادرید و بارسلونا) ، اینگونه و با نفوذهایی اینچنینی به دل بازارهای دور و نزدیک، امپراتوری بزرگ سودآوری خود را مستحکم کرده و با استفاده از قدرت عظیم «جوامع هواداری»، سکه روی سکه میگذارد و قلههای تجاری را فتح میکند.
فوتبال بهعنوان محبوبترین ورزش جهان همیشه جایگاه ویژهای در قلب هواداران داشته؛ چیزی که زمانی یکشور و شوق کاملاً بومی و محدود به جغرافیای باشگاههای محلی بود، اکنون به یک «فرا پدیده»ی جهانی تبدیلشده که بینیاز به ویزا، از سختگیرانهترین مرزها هم میگذرد و هواداران شیدایش را متحد میکند. منچستریونایتد چند دهه هست که طرفداران رسمی و ثبتشدهی بیشماری در آسیا دارد، همشهریاش منچسترسیتی و رقیب دیرینهاش لیورپول، با برپایی اردوهای پیش فصل در آسیا، از بلیتفروشی تمرینهایشان در آن سرزمینها پول درمیآورند، و دیدن الکلاسیکوی اسپانیایی در آمریکا-پیش از شروع هر فصل فوتبال اروپایی- هم آنقدر عادی شده که شبکههای تلویزیونی حق پخش این مسابقه را برای چند فصل آتی خریدهاند و برگزارکنندگان رویدادهای سرگرمکننده در آمریکا، با اطمینان خاطر به استقبال درآمدهای چند صد میلیون دلاری همین تک بازی -از راه فروش بلیتهای چند صددلاری و قراردادهای بزرگ تبلیغات محیطی و رسانهای- میروند.
قدرت فوتبال و پیوندهایی فراتر از مرزها
فوتبال ورزش «جهان متجدد» و همزمان کسبوکاری پرسود است. همین تلاقی ورزش امروزی و تجاری بودن موجب شده تا این «فرا پدیده» توسعهای پرشتاب داشته باشد، اما تجاری شدن فوتبال، به دلیل مستعد بودنش است و ورزشهای دیگر صاحب چنین استعداد بالقوهای نیستد که اینچنین تجاری شوند. قدرتمندی این ورزش تجاری شده، برآمده از ویژگیهایی است که آن را از هر ورزش دیگری متمایز میکند. به قول استاد رضا داوری اردکانی، شاید مهمترین ویژگی فوتبال این باشد که مثل همهی شئون تجدد، «جامع تعارضها و تضادها است». فوتبال جنگ میان دوستان است و شاید حتی میل جنگجویی و خشونت در گروههای مردم را هم تعدیل کند. از سوی دیگر، ویژگی پرحاشیه بودن و وقوع حوادث غیرمنتظره در آنهم یکی از مهمترین وجوه تمایز آن با دیگر ورزشها است که همین صفتش موجب میشود تا تماشاگر چشم از بازی برندارد.
در یک جامعهی آماری به پهنای جهان (با صرفنظر از ورزشهایی مثل کریکت و راگبی که محدود به چند کشور هستند) هیچ ورزشی مثل فوتبال نتوانسته دهها هزار نفر را به استادیومها بکشاند و برای دو ساعت مسحورشان کند. در زمان تجدد است که چنین نیازی پدید آمده و شرایط و علایق انباشتهشده تا مردم در اوقات فراغتشان از «کار بیگانه کننده(به تعبیر مارکس) به پناه یکی از تعلقهای ممکن زمان بروند». هر چه مصادیق تجدد درگذر زمان بیشتر شده، قدرت فوتبال با این مصادیق درهمآمیخته و موجب شده تا جوامع هواداران فوتبال، در جستوجوی پناه بیشتر و باکیفیتتر، موانع جغرافیایی را در هم بشکنند و پایان جداییهای بین خود را رقم بزنند. درگذشته، ارتباط یک هوادار با یک باشگاه فوتبال، اغلب به دلیل نزدیکی او به ورزشگاه خانگی آن باشگاه بود، اما در عصر دیجیتال امروزی، این محدودیت از بین رفته و هواداران از چهارسوی جهان میتوانند در اشتیاق مشترکشان برای طرفداری از یک باشگاه خاص متحد شوند.
بیشتر بخوانید:
این اتصال جدید بسیار فراتر از جغرافیای صرف است؛ تجربیات، احساسات و دانش هواداران فوتبال بهصورت آنلاین به اشتراک گذاشته میشود، حس رفاقتها تقویت میشود و فاصلههای فیزیکی را میزداید. انواع پلتفرمهای نمایشی تجاری که درآمدهایشان وابسته به همین اجتماع جهانی هواداران است، تمام مسابقات فوتبال در جهان را به شکل زنده پوشش میدهند و هواداران با استفاده از انواع راههای ارتباطی بیدرنگ یا Real Time میتوانند زندگی روزانهی تیمهای محبوبشان را از راه دستگاههای گیرندهی دیجیتال، گوشیهای تلفن همراه و انواع گجتها و اپلیکیشنهای امروزی دنبال کنند، دربارهی لحظات مهم مسابقات و حواشی زندگی و کار ستارهها بحث کنند، و در شادی یا غم همدیگر و تیمشان شریک شوند. این تعامل جهانی باعث ایجاد جوامع یکپارچه و غنی متشکل از هواداران شده که دیگر محدود به مرزهای یک شهر یا کشور نیست.
«قدرت اشتیاق مشترک» بهترین واژگان برای توصیف بزرگترین عامل پیونددهندهی این جوامع است که عشقشان به این بازی زیبا موجب به هم پیوستن آنها شده و به ظهور قبایل متنوع و پر جنبوجوش جهانی در عصر دیجیتال انجامیده است. نیروی پویای جوامع هواداری که نهتنها مشتاقانه از باشگاههای خود حمایت میکنند، بلکه بهطور قابلتوجهی بر چشمانداز فوتبال نیز تأثیر میگذارند، آنقدر نافذ است که بر تصمیمات و سیاستهای باشگاهها تأثیر میگذارد و موجب میشود تا باشگاهها به شکل فزایندهای به ترجیحات و احساسات پایگاه هواداران خود در سراسر جهان گوش فرا دهند و بقای ورزشی و تجاریشان را با تأمین خواستههای هواداران خود (از تعیین مالکیت باشگاه و نقل و انتقالات بازیکنان گرفته تا انتصابات مدیریتی) تضمین کنند. جوامع هواداری سهم قابلتوجهی در جریان درآمد فوتبال ایفا میکنند و عمل صدای جمعیِ جوامع جهانی است که جهتگیری باشگاههای فوتبال را شکل میدهد.
بااینحال، تأثیر جوامع جهانی هواداران فراتر از تصمیمات در سطح باشگاه است. آنها نقشی اساسی در پرورش فرهنگ جهانی فوتبال هم ایفا میکنند که از مرزها فراتر میرود و هواداران را با پیشینههای مختلف متحد میکند. این جوامع افراد را از مناطق مختلف گرد هم میآورند که هرکدام سنتها، آدابورسوم و دیدگاههای منحصربهفردی را در این ورزش سهیم میکنند. ادغام این عناصر فرهنگی متنوع، تجربه فوتبال را غنی میکند و یک محیط فراگیرتر و چند فرهنگی میسازد. علاوه بر این، جوامع جهانی هواداران در خط مقدم ابتکاراتی هستند که از طریق فوتبال، فراگیر بودن، بردباری و اتحاد را ترویج میکنند. آنها جذابیت جهانی بازی را جشن میگیرند، شکافها را پر میکنند و حس تعلق عمیقی رابین طرفداران در سراسر جهان ایجاد میکنند تا خروجی این کنش مؤثر، تأثیر دوگانهی آنها بر پویایی باشگاهها و پرورش فرهنگ جهانی فوتبال که دیگر به مرزها و رنگها وابسته نیست، باشد.
ظهور جوامع هواداری بر بسترهای دیجیتالی، کاملاً در راستای تکامل جوامع طرفداری رقم خورده است. عصر متجدد دیجیتال، جوامعی دگرگونشده و جدید را میطلبد تا با تاثیر متقابل بر یکدیگر، به توسعه فردی، اجتماعی و تجاری یکدیگر کمک کنند. یکی از مهمترین محرکهای تکامل جوامع هواداران فوتبال در سالهای اخیر، ظهور سریع پلتفرمهای دیجیتال بوده است. این پلتفرمها موانع جغرافیایی را شکستهاند و به طرفداران از گوشههای مختلف دنیا این امکان را میدهند تا گرد همآیند و جوامع جهانی را تشکیل دهند؛ چه وبلاگی که توسط طرفداران ایجادشده و عملکرد یک تیم را تشریح میکند یا انجمنی که طرفداران در آن کالاهای خود را مبادله میکنند. عصر دیجیتال نحوه تعامل طرفداران با فوتبال را متحول کرده و حتی دیدگاه آنها را هم علاوه بر خواستهای طرفداریشان، تجاری و سود اندیش کرده است. البته ایجاد تعادل بین تجربه جهانی و محلی طرفداران یک چالش پیچیده است که باشگاهها و سازمانهای فوتبال میکوشند تا این تهدید بالقوه را هم به فرصت تبدیل کنند و با برقراری تعادل مناسب بین ارائه خدمات به مخاطبان جهانی و حفظ سنتها و تجربیات منحصربهفرد هواداران بومی، ارزش تجاری خود را بیشتر کنند و درآمدهایشان را بالاتر ببرند.
غفلتها و حسرتهای ایران
اما داستان ما با بخش بسیار بزرگی از جهان تفاوتهایی بنیادین دارد. صرفنظر از نوع حکومتها، بیش از نیمقرن است که دیدگاه مدیریت کلان حاکم بر کشور، ورزش و فوتبال، حاصل تفکر اشتباهی است که در مقام مقایسه، تفاوت و برتری فوتبال کشورهایی مثل انگلستان و اسپانیا را در حرفهای بودنشان دانسته و اینگونه پنداشتهاند که با یک تصمیم و بخشنامه، فوتبال ایران هم حرفهای میشود و به کمال میرسد. دخالت حکومت در فوتبال و ورود دولتهای ادوار مختلف به باشگاهداری که سابقهای دیرین هم دارد(اعطای کمکهای مالی به باشگاههای مطرحی چون پرسپولیس -پیش از آن شاهین- و استقلال-پیش از آن تاج- از مدتها پیش از انقلاب 57 تا امروز) موجب خلق موجودی به نام فوتبال بهاصطلاح حرفهای شده که هرگز به شکلی متناسب توسعه پیدا نکرده و برخلاف فوتبال روز دنیا، بههیچوجه درآمدزا و تجاری نیست. «سراب فکری زمامداران ایرانی» که نسخه تغییر نام لیگ به «حرفهای» را بدون در نظر گرفتن لزوم توسعه ساختاری و تشکیلاتی فوتبال پیچیدند توهمی بیش نبود؛ خیالی خوش بود مثل تمام توهمهای دیگری که در جهان توسعهنیافته وجود دارد و ناگزیر هم باید حل شود.
این در حالی است که فوتبال بیتردید پرطرفدارترین ورزش کشور است و اتفاق جوامع هواداری آن در بیشتر شهرهای ایران (مانند تبریز، انزلی، آبادان، بوشهر و …) بسیار ریشهدار و پرنفوذ بوده و هستند، اما برداشتِ از پایه غلط باشگاهداری و ادارهی فوتبال چنان بلایی سر این ورزش آورده که باشگاههای بهاصطلاح حرفهای حتی نمیتوانند هزینههای جاری خود را تأمین کنند، چه برسد به اینکه درآمدزایی از طریق راههای معمول مثل حق پخش تلویزیونی، تبلیغات محیطی و فروش کالاهای هواداری را محقق کنند، و پسازآن به توسعه زیرساختها، بازارهای بزرگ در دسترس(مانند بازارهای بکر هواداران کشورهای فارسیزبان و یا عرب همسایه که لیگ ایران را دنبال میکنند)، نفوذ منطقهای و فرا منطقهای و … فکر کنند! جالب اینجا است که با همین تفاسیر، هرجایی که دخالت حکومت و دولتها در ادارهاش کمتر بوده، توسعه به شکلی چشمگیر (اما بدون وجود حمایت یا حکمیت قانون) رخداده است؛ دو نمونهی کوچک، گسترش کانونهای غیررسمی اما بسیار پرجمعیت و تشکل نیافته هواداری بر بستر شبکههای اجتماعی و یا بازارهای غیررسمی اما پرتراکنش عرضه و فروش اقلام هواداری در بازار بدون قانون و غیر حمایتگر از حق مالکیت معنوی است.
دولت جدید اگر میخواهد فوتبال به تجارتی سودمند در ایران تبدیل شود، ناگزیر به حمایت واقعی از فراپدیده قدرتمند فوتبال است، نه اینکه مثل بقیه دولتهای پیش از خود تنها به شعار دادن، واگذاریهای نمایشی و این جیب به آن جیب کردن اکتفا کند و سایه سنگینش را از سر «ابزار» قدرتمند فوتبال برندارد. تحقق اصلاح اقتصادی بدون محقق شدن اصلاح قوانین و برابر شدن حقوق بخش خصوصی با دولت (و بخشهایی از حکومت)، ممکن نیست. تا حق باشگاهها برای کسب درآمد از محصولشان یعنی فوتبال به رسمیت شناخته نشود، آنها تنها به دنبال پولتوجیبی و تیغ زدن دولت خواهند بود و مدیرانشان همچنان به دنبال میانبرهایی میروند که روزمرگیشان را تأمین کند، تضمینی برای بقای میزشان باشد و نمایششان را همچنان روی صحنه نگه دارد!
راهی بهجز تلاش برای توسعه زیرساختها، کمک به تحقق درآمدهای قانونی و مشروع مانند حق پخش تلویزیونی و همت گماردن جهت قانونی شدن حق مالکیت معنوی(بهمنظور محقق شدن نفع تجاری) برای توسعه تجاری فوتبال با تکیه بر پتانسیل عظیم جامعه جوان هواداری داخل کشور وجود ندارد و رفتن به هر راهی بهجز این، افزایش فساد، دوام عقبماندگی و افزوده شدن به انبوه حسرتهای ازدسترفته را در پی دارد که البته، تنها باعثش غفلت خود دولت و زمامداران کشور از این بازار بزرگ ده ها و بلکه صدها میلیارد دلاری داخلی بوده و هست.
جامعه تکاملیافته، سود میسازد
یادمان نرود که عصر دیجیتال شیوهی تعامل طرفداران با فوتبال را متحول کرده است. ظهور رسانههای اجتماعی، انجمنهای آنلاین و وبسایتهای طرفداری، حامیانی را از سراسر جهان به هم متصل کرده که فراتر از مرزها، به یکپارچه شدن بازار بزرگ فوتبال کمک میکنند. البته و باوجوداین تغییرات جهانی، اهمیت باشگاههای محلی همچنان مهم است و این جوامع پایه و کوچک، قلب و روح فوتبال هستند. سنتها، تاریخ و هویتهای محلی عمیقاً در این جوامع ریشه دواندهاند و موجب محکم شدن بنای«جوامع هواداری تکاملیافته» میشوند. درحالیکه تجربه جهانی برای هواداران فوتبال هرروز و هر ساعت در دسترس تر میشود، باشگاههای محلی همچنان نقش اساسی در حفظ اصالت ورزش و پرورش حس تعلق و بههمپیوستگی جوامع جهانی هواداری ایفا میکنند. آنچه مسلم است این است که تکامل جوامع هواداران فوتبال گواهی بر قدرت ماندگار این ورزش برای متحد کردن مردم بدون توجه به خاستگاه جغرافیایی آنها است که البته به اصلاح اقتصاد و توسعه تجاری فوتبال هم کمک میکند و به اشکال مستقیم و غیرمستقیم، موجب توسعه فوتبال پایه و پیشرفت زیرساختها هم میشود. این راهی است که کشورهای پیشرفته سالها است که در آن تخت گاز پیش میروند و از سود سرشارش بهره میبرند. چرا ما به این قطار تندرو نپیوندیم؟
انتهای پیام