پرونده گم شدن یک کارگر کارخانه سیمان به نام بابک در بهمن ماه سال 1399 در اداره پلیس باز شد. پلیس در نتیجه پیگیری این پرونده جنازه بابک را کشف کرد که توسط دوست صمیمی‌اش به قتل رسیده بود.
به گزارش کاماپرس، ماجرای گم شدن بابک 50 ساله توسط همسرش به پلیس مخابره شد. همسر بابک به ماموران آگاهی خبر داد که بابک یک روز برای کار در کارخانه از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. او به ماموران پلیس اعلام کرد، بابک به پسرش پیامی مبنی بر گروگانگیری و شکنجه داد اما بعد از آن گوشی او خاموش شد و هیچ خبری از او نبود.
اخبار مرتبط را بخوانید:
- قتل های مشکوک کریپتوبازهای حرفه ای/ سودای پول دار شدن باعث مرگ می شود؟
- همدستی فرزند، عروس و کارگر کارواش برای قتل مرد ثروتمند
پای یک دوست در میان بود!
همسر بابک اعلام کرد که فرهاد، دوست صمیمی بابک، هم با آن‌ها تماس گرفته و گفته است که وی برای پیدا کردن عتیقه به روستاهای حاشیه فیروزکوه رفته است و حتی خودش او را به محل رسانده است.
با این اطلاعات، پلیس وارد مرحله تحقیق و بازجویی از فرهاد 54 ساله شد. فرهاد در جریان اولین بازجویی بیان کرد که با بابک دوست است و رفت و آمد خانوادگی دارد. او قصد حفاری در روستاهای اطراف فیروزکوه را داشت و من هم وی را تا محل همراهی کردم و بعد از آن از او خبری ندارم.
اما در ادامه فرهاد به پلیس گفت که نیمه شب بابک به سراغم آمد و از پیدا کردن زیرخاکی‌ها خبر داد. او گفت که بابک قصد فروش عتیقه‌ها را داشت.
اظهارات مشکوک فرهاد باعث شد تا پلیس عقبه وی را دنبال کند. بعد از تحقیقات مشخص شد فرهاد دو سال سابقه کیفری دارد. پلیس حکم بازرسی خانه فرهاد را گرفت و با جست و جو یک قبضه اسلحه و پنج تیر جنگی پیدا کرد. اینطور بود که فرهاد دستگیر شد.
بالاخره فرهاد اعتراف کرد
فرهاد در جریان بازجویی‌ها راز قتل بابک را فاش کرد. او بیان کرد که آخرین بار با بابک به یکی از روستاهای فیروزکوه رفتند تا شکار کنند و قارچ بچینند. او به پلیس اعلام کرد که در حال انجام تیراندازی، دوربین اسلحه شکاری کج شد و بابک قصد تنظیم آن را داشت که من ناخواسته تیراندازی کردم و گلوله به سرش خورد.
به گفته فرهاد، بابک به ضرب گلوله در دم جان باخت و چون صدای زوزه گرگ می‌آمد، او را به بیمارستان منتقل نکرد و در همان حوالی جسد را دفن کرد. با اعتراف فرهاد، خانواده بابک از وی به جرم قتل عمد شکایت کردند و پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت.
دوست بابک در دادگاه چه گفت؟
فرهاد در آن دادگاه حاضر شد و بار دیگر ماجرا را برای قضات شرح داد. او به دادگاه اعلام کرد که من اصلا متوجه حضور دوستم نشده بودم و بدون عمد این اتفاق افتاد. من و بابک هیچ اختلافی با هم نداشتیم و حتی پیامک بدی هم بین ما رد و بدل نشده بود.
قاضی از فرهاد پرسید که چند متر با بابک فاصله داشت؟ فرهاد اعلام کرد که تنها 9 متر فاصله او و بابک بود اما چون او خودش را به سیبل نزدیک کرده بود و من دید نداشتم، این اتفاق افتاد.
دروغ فرهاد لو رفت
فرهاد اعلام کرد که نظر کارشناسی و اتهام قتل عمد را قبول ندارد. اما وکیل اولیای دم بیان کرد که او اختلاف و کینه قدیمی با بابک داشت. چون بابک رازهای زندگی خصوصی وی را به همسرش گفته بود و باعث تنش میان آن‌ها شده بود.
دادگاه با توجه به این اظهارات وکیل و مهارت متهم در تیراندازی و همچنین دروغگویی وی برای گمراه کردن خانواده قربانی، به قتل عمد و قصاص حکم داد.
انتهای پیام
