خرده ریزهای آنچه در فرهنگ سنتی مردم «جهیزیه» خوانده میشود را از هرجایی میتوان تهیه کرد، لوازمی که حتما در زندگی کاربرد دارند و البته قیمتشان در نگاه اول چندان هم گران به نظر نمیرسد اما تجمیع آنها با هم و مقایسهشان با قیمت سال و حتی ماههای قبل حسابی هوش از سر می پراند.
به گزارش کاماپرس؛ وام ازدواج با آغاز سال ۹۸ افزایش دو برابری را تجربه کرد. اما جهش اصلی وام ازدواج مربوط به سال ۹۹ است که رقم آن را به هر زوج به ۵۰ میلیون تومان افزایش داد؛ وامی که بوسیله آن دولت به گمان خود تلاش کرد از مشکلات اقتصادی پیشی گرفته و کمکی به تامین مسکن، خرید جهیزیه و … جوانان کند، اما به نظر می رسد سایه سنگین کرونا و عواقب اقتصادی ناشی از آن، رشد نرخ تورم و هزینه های تشکیل زندگی و سقف بالای سر از مبالغ وام تخصیصی بیشتر باشد. ایسنا در گزارشی میدانی از تامین مایهتاج زندگی زوجهای جوان تحت عنوان “جهیزیه” نوشته است.
«معلوم نیست فردا هم، همین قیمت باشد»
به نوشته ایسنا؛«نگارکه مسعود را در خرید جهیزیه همراهی کرده میگوید: «بخشی از پولی که پدرم برای جهیزیه کنار گذاشته بود را برای مراسم اختصاص دادیم و بعد هم که کرونا آمد، کل پول مراسم را صرف اجاره خانه کردیم. حالا با حساب وام ازدواج حدود ۱۳۰ میلیون برای خرید لوازم پول داریم اما نمیدانم میتوانیم خانه را کامل کنیم یا نه. قیمت همه چیز خیلی زیاد شده و حتی دو سه برابر هم شده و از آن بدتر اینکه اگر امروز چیزی را قیمت کنیم، فردا نمیتوانیم با همان قیمت بخریم.»
مسعود حرفهای نگار را کامل میکند و میگوید: «هفته پیش به سه راه امین حضور رفتیم. یخچال معمولی که ما میخواستیم و قبلا ۱۱ میلیون تومان بود حالا نزدیک به ۲۰ میلیون تومان شده و جالب است که فروشنده هم اصرار داشت که اگر پسند کردیم، حتما همین حالا بخریم چون معلوم نیست که فردا با همین قیمت به ما بفروشد یا نه. متاسفانه فروشندهها هم بیانصاف شدهاند و انگار نه انگار که خود آنها هم از خودمان هستند».
بازار فروش کساد است
“علیرضا” در همان سه راه امین حضور فروشنده است. او میگوید: «اوضاع برای ما هم خوب نیست، هر سال بعد از ماه رمضان و قبل از ماه محرم بازار فروش جهیزیه در اینجا حسابی داغ بود، اما اگر دروغ نگویم از پارسال بازار کمی کساد شد و امسال هم که دیگر افتضاح شد. هم کرونا و هم گرانیها وضع بازار را به هم ریخته. قبلا در بعضی از روزها بالای ۹۰ درصد فروش ما مربوط به جهیزیه بود اما حالا اکثرا دختر و پسرهای جوان قیمت میپرسند و رد میشوند. حق هم دارند، قدرت خرید پایین آمده است، این البته به نفع من فروشنده هم نیست و از خدایمان است که قیمت پایین باشد تا همه بخرند.»
کمی آن سوتر در مغازهای دیگر که تعدد یخچالهای غول پیکر از ویترین تمام شیشهاش پیداست، پسر جوانی پشت میز نشسته است، حلقه باریک دست چپش نشان میدهد که ازدواج کرده است. درباره تعداد مشتریانش میگوید: «من چهار سال است اینجا کار میکنم، اما صاحب مغازه که از بعد انقلاب اینجا آمده میگوید مشتریهایش کم شده است. به نظر من ولی مشتری کم نشده، خریدار واقعی کم شده است. خیلیها هر روز میآیند، قیمت میگیرند و میروند، اما وقتی خودمان هم نمیدانیم امروز باید با چه قیمتی محصولات را بفروشیم، خریدار بیچاره که جای خود دارد.»
لحاف و تشک میلیونی!
کمتر از دو دهه است که نام «عبدل آباد» در جنوب تهران به نام مراکز خرید اضافه شده است، محلهای که چندین خیابان دارد و هر خیابان محل فروش اجناس خاصی است، اما شهرت اصلی این محل به نام مرکز فروش پارچه و پرده است.
زن جوانی که پشت لب تاپی کهنه در انتهای یک مغازه دیگر در این محدوده نشسته میگوید:«ما به جز پرده، رو تختی و رو بالشتی و رو مبلی و … هم داریم. تقریبا یک سوم مشتریهایمان هم برای خرید جهاز اینجا میآیند. او درباره قیمتها هم اینطور توضیح میدهد:« قیمتها بسته به اینکه از پشم، پر، الیاف یا کاموا در درست کردن تشکها و بالشتها استفاده شود فرق دارد، اما معمولا ست لحاف و تشک جهیزیه بین ۳ تا ۲۰ میلیون تومان میشود. البته گاهی سفارش گلدوزی رو لحاف و … را داریم که قیمتش بیشتر می شود.»
بازار فرش و لوازم صوتی و تصویری و مبلمان و وسایل چوبی دیگر بازارهایی است که ایسنا از نوسان قیمت لوازم خانگی و اعلام نرخهای نجومی در آنها گزارش داده است. ایسنا در پایان گزارش مفصل خود این پرسش را مطرح کرده که آیا همه جوانان با وجود مشکلات اقتصادی امکان فراهم کردن حداقلهای یک زندگی مشترک را با وجود تورم و گرانیهای موجود خواهند داشت؟
انتهای پیام
برو بابا کاماپرس،دیوانه ام با این وضع مملکت ازدواج کنم تازه به مراد دلم هم نمیرسم اررزش داشته باشه ازدواج کنم،خونه ام که از مستاجر خالی بشه،دو انبار زیرش رو خراب می کنم(اجاره گرفتن ارزش نداره) و پارکینگ و انبار خونه می کنم و پشت بام پهن می سازم که از انرژی خورشیدی هم پول در بیارم و یک قسمتش رو باغچه کنم و زمین پشت رو حیاط نقلی با حوض فواره ای برای شب های تابستان پناه ببرم بهش و تو حوضش هندوانه می گزارم و وسایل خانه ففتی ففتی دارم لوازم اصلی که هستن و در طول زندگی بر اساس نیاز زندگی مجردی می خرم،ارثیه زمین کشاورزی بهم برسه می زنم باغش می کنم آخر هفته ها میرم صفا سیتی و دور میشم از هیاهوی شهر و ارثیه برسه وضعم در حد و توان خودم از این ور به اون ور میشم و ماشین می خرم و الان هم دنبال تحصیلات میرم و آموزش تو بورس و بالا بردن سطح معلومات برای زندگی بهتر.
برای جهیزیه خیلی احتیاج دارم عروسی میخوام بگیرم