ماههای ابتدایی سال 1401، زنی 60 ساله گزارش مفقودی شوهر 80 ساله خود را به پلیس ارائه داد. ماموران پلیس بعد از انجام تحقیقات سرنخهایی از قتل این مرد به دست آوردند.
به گزارش کاماپرس، یوسف مردی 80 ساله بود که با همسر دوم خود در یک آپارتمان در تهران زندگی میکرد. یک روز که زن یوسف برای خرید بیرون از خانه رفته بود بعد از برگشت متوجه اتفاقات عجیبی در خانهاش میشود. وی در گفت و گو با نیروهای پلیس اعلام کرد که همسرش هیچ وقت بدون اطلاع وی از خانه بیرون نمیرفت و اگر هم میخواست خارج از خانه برود حتما موبایل را با خود میبرد. اما آن روز یوسف بدون برداشتن موبایل از خانه بیرون زده بود. ضمنا زن یوسف در اظهارات خود به پلیس اعلام کرد که زمان مراجعه، از خانه به شدت بوی وایتکس میآمد و این مورد برای وی کاملا مشکوک بود. زن یوسف در گفت و گو با پلیس بیان کرده بود که در ماجرای مفقود شدن همسرش به شدت به زن اول و پسر یوسف مشکوک است. به گفته این خانم، یوسف اختلاف قدیمی و ریشهداری با تنها پسر خود داشت و مدام با وی در حال درگیری و جنگ بود.
بیشتر بخوانید:
عروس مقتول ماجرای قتل را لو داد
با توجه به اظهارات همسر یوسف، پلیس به سراغ تنها پسر و عروس این مرد رفت. اظهارات کیومرث، پسر یوسف، بسیار ضد و نقیض بود به همین دلیل پلیس روی همسر وی متمرکز شد. ماموران گذشته از بازجویی از پسر و عروس یوسف، مدارک و قرائن دیگر را هم مورد بررسی قرار دادند. ماموران آگاهی در جریان تحقیقات خود به ارتباط مشکوک کیومرث با یک کارگر کارواش پی بردند. همین سرنخ باعث شد تا پلیس بازجویی کیومرث و همسرش را با جدیت بیشتری انجام دهد. در حین همین بازجوییهای سرسختانه بود که همسر کیومرث ماجرای قتل و دفن جنازه پدرشوهر خود را برملا کرد.
به گفته همسر کیومرث، شوهر و پدرشوهرش با هم اختلافات زیادی داشتند. این اختلافات به حدی بود که کیومرث به فکر قتل پدر خود بود. در حالی که کیومرث برای قتل پدرش برنامه میریخت با یک شاگرد کارواش آشنا شد که مدتها بود برای کار در تهران روزگار میگذارند. وی همسر و فرزندان خود را در شهرستان گذاشته بود و خودش به تنهای برای کار به تهران آمده بود. او وضع مالی مساعدی نداشت و به خاطر تنهایی به خوبی با کیومرث رابطه گرفت. عمیق شدن رابطه کیومرث و این پسر باعث شد تا نقشه قتل پدرشوهر عملی شود.
متهمان در دادگاه درباره قتل مرد ثروتمند چه گفتند؟
با تکمیل تحقیقات پرونده، متهمان به شعبه پنجم دادگاه کیفری تهران فرستاده شدند. کیومرث در جلسه دادگاه در دفاع از خود بیان کرد که شاگرد کارواش را از مدتها قبل میشناختم. یک روز با همسرم و این شاگرد کارواش تصمیم گرفتیم به شمال برویم و خوش بگذرانیم. بعد از چند روز سفر و خوشگذرانی، من نیاز داشتم به تهران برگردم تا مقداری خوراکی و وسیله به شمال ببرم. من و شاگرد کارواش به خانه بازگشتیم. خانه من طبقه بالایی منزل پدرم بود. وقتی در خانه بودم و مشغول برداشتن وسایل شدم سروصدای درگیری شنیدم و به سمت پایین دویدم و متوجه شدم که شاگرد کارواش با پدرم درگیر شده است. کیومرث در ادامه گفت که وقتی به خانه رسیدیم از شاگرد کارواش درخواست کردم به خانه نیاید و در ماشین بماند تا بازگردم. اما او بدون اطلاع من به خانه آمده بود و وقتی پدرم او را دید، تصور کرد که دزد است. این اتفاق منجر به درگیری میان آن و ضربه خوردن سر پدرم شد. بعد از کشته شدن پدرم، شاگرد کارواش مدام من و همسرم را تهدید به مرگ میکرد و میگفت نباید از این قضیه به کسی حرفی بزنیم.
همسر کیومرث هم این صحبتها را تصدیق کرد. اما شاگرد کارواش حرف دیگری میزد. وی میگفت که من پسری دارم که درگیر تومور مغزی است و برای درمانش به پول زیادی احتیاج داشتم. زمانی که با کیومرث آشنا شدم وی مرا از نقشه قتل پدرش آگاه کرد و قول داد پول کلانی به من بدهد. او با حرفهایش من را وسوسه کرد تا با وی همکاری کنم.
وی در ادامه بیان کرد که روز حادثه من به همراه کیومرث و همسرش از شمال برگشتیم. کیومرث بعد از مراجعه به خانه وقتی متوجه شد که نامادریش در منزل نیست به سراغ پدرش رفت و او را به قتل رساند. من فقط در حمل و دفن جسد به وی کمک کردم.
با پایان اظهارات متهمان، قضات برای رای دادن وارد شور و مشورت شدند.
انتهای پیام