سریال «اجل معلق» با محوریت مرگ و معنای زندگی، در قالبی طنز و تاملبرانگیز، روایتی متفاوت از مواجهه انسان با پایان مسیرش ارائه میدهد.
قسمت اول سریال «اجل معلق» به کارگردانی عادل تبریزی و با بازی رضا عطاران از دوم خرداد در پلتفرم فیلمنت منتشر شده است. سریال «اجل معلق» با سوژهای نسبتا ناآشنا در ژانر کمدی آغاز میشود؛ مرگ، آن هم نه بهصورت نمادین، بلکه در قالب اعلام رسمی زمان مرگ یک کارگر ساده در یک کارخانه. این خط روایی، ترکیب عجیبی از طنز و هستیشناسی را نوید میدهد و انتخاب عادل تبریزی برای ورود به چنین فضایی، هم جسورانه است و هم پرریسک.
فضای کارخانه، خاکستری، صنعتی و پر از خستگی روزمره است. در چنین فضایی، آمدن فرشته مرگ آن هم با اطلاع قبلی میتواند شوخی تلخی با نظم جهان باشد. رضا عطاران نقش این کارگر را بازی میکند؛ مردی که بین ترس، انکار، شوخی و شوک سرگردان است. عطاران در این قسمت، بازی مینیمال و کنترلشده دارد که شاید برای مخاطبانی که عادت دارند او را در نقشهای پرانرژی ببینند، این بازی کمتر دیده شده چندان آشنا نباشد اما با توجه به لحن سریال، این انتخاب هوشمندانه است.
در سریال «اجل معلق» یکی از نقاط قوت، بازی رضا عطاران مقابل عباس جمشیدیفر است. این دو شخصیت که در ظاهر هیچ شباهتی بههم ندارند اما در دل داستان به مکمل خوبی برای یکدیگر بدل میشوند. آنها دو نگاه متفاوت به زندگی دارند؛ جمشیدی فر، پرانرژی و گویی پر از شور و شوق زندگی و عطاران نگاه منطقی و فلسفی به زندگی دارد. جمشیدیفر در نقش دوست سادهدل و وفادار، ناخودآگاه به آینهای برای بازتاب ترسها و پشیمانیهای شخصیت عطاران تبدیل میشود. نکته مهم این است که عطاران و جمشیدیفر هیچگاه سعی نمیکنند یکدیگر را در قاب تصویر تحتالشعاع قرار دهند؛ بلکه با بازیهای کنترلشده و باورپذیر به هم اجازه تنفس میدهند.
نکته دیگر درباره این سریال کمدی این است که شوخیهای سریال در قسمت اول بین موفق و ناموفق در نوساناند و با ریتم سریال هماهنگ نشده است. برخی لحظهها مثل رپخوانی کارگران یا گفتوگوهای میان کاراکترها، گرچه لبخند به لب میآورد اما از نظر ساختاری گاه بیربط به پیشبرد روایت هستند. بهعبارتی، شوخیها هنوز در خدمت داستان قرار نگرفتهاند و این همان جایی است که «اجل معلق» باید مراقب باشد به دام کلیشههای اینستاگرامی و شوخیهای دمدستی نیفتد؛ چراکه پتانسیل موضوع، بسیار بالاتر از این سطح است.
از نظر فرمی، قاببندیها و حرکت دوربین بهخوبی با فضای بسته و پرتنش کارخانه هماهنگ شده است. تبریزی در انتخاب قابهای ثابت و تمرکز بر چهرهها، نشان میدهد که درک درستی از حالوهوای موقعیت دارد. نورپردازی سرد و طراحی صحنه مینیمالیستی نیز به انتقال حس یاس و مرگ قریبالوقوع کمک کردهاند.
در مجموع، «اجل معلق» با قسمت اول بیشتر سوال ایجاد میکند تا پاسخ بدهد اما این الزاما نکته منفی نیست. این سریال اگر بتواند در قسمتهای بعدی مرز میان طنز و تامل را با دقت بیشتری حفظ کند و شوخیهایش را در دل درام داستان قرار دهد، میتواند یکی از تجربههای متفاوت پلتفرم فیلمنت باشد؛ تجربهای که نه تقلید است و نه صرفا یک ژانر کمدی متعارف.
زهرا رستمی
تماشای سریال اجل معلق
انتهای پیام
مرتبط با :