آدمهای چاق از نظر مردم، آدمهایی سست عنصر و بی اراده اند. اما داستان به اینجا ختم نمیشود.
به گزارش کاماپرس، ماجرا از آنجایی شروع شد که برخی کمپانیهای بزرگ عرصه مد و لباس با هم یکصدا شدند و برای زیبایی معیارهای جهانی مشخص کردند. البته ممکن است این موضوع به خودی خود بد نباشد، اما وقتی دایره ی این معیار آنقدر تنگ و بسته شود که آدمهای چاق درونش جا نشوند، آن وقت جامعه پر میشود از آنهایی که تلاش میکنند به هر قیمتی شده، لاغر شوند تا از غافله عقب نمانند و در این راه با مشکلات روانی و جسمی فراوانی مواجه میشوند.
مزدک دانشور، انسان شناس پزشکی چاقی را مسألهای کاملاً اجتماعی میداند، او میگوید «غذا ابتداییترین شکل دستیابی به آرامش است و چاقی بتازگی بهعنوان یک بیماری مستقل دیده شده و یکی از معضلات جهان مدرن است.
به گفته دانشور فرهنگ و انگارههای فردی یکی از مهم ترین نگاه ها به مسئله چاقی است. افراد چاق عموماً افرادی بیاراده و سست عنصر بازنمایی میشوند که نمیتوانند جلوی غذا خوردن خود را بگیرند. چاقی در این انگاره بیماری دنیای مدرن است؛ دنیایی که غذاهای پرانرژی و فست فودها، عادت های (فرهنگی) غذایی را تغییر دادهاند و عدم تحرک و استفاده از خودرو و کلاً فرهنگ شهرنشینی انسان مرفه امروز را اسیر خود ساخته است. این نگاه هم یک انگاره مبتنی بر شواهد را پشتیبانی نمیکند. زیرا با افزایش وسایل رفاهی در خدمت افراد ثروتمند، چاقی هم در میان آنها باید بیشتر شود، حال آنکه نمودارهای اپیدمیولوژیک با مطالعه 26 کشور نشان داده که چاقی در میان زنان و مردان فقیرتر، شایعتر و مخربتر از افراد مرفه است. این مقایسه کلان امر دیگری را نیز نشان داده؛ کشورهایی که نابرابری بیشتر در درآمد و ثروت داشتند، شیب اجتماعی تندتری داشتند. بهعنوان مثال در امریکا که کشوری نابرابر است، 30 درصد از بزرگسالان دچار چاقی هستند (و اکثراً هم از قشر فقیر جامعه) حال آنکه در ژاپن بهعنوان کشوری که نابرابری کمتری دارد، فقط 3درصد از بزرگسالان چاقی را تجربه میکنند.
تبعیض، آدمها را چاق میکند
دانشور تأکید میکند: «اما این همه ماجرا هم نیست در جامعهای که نابرابری بیشتری وجود دارد، خون افراد پر از هورمونهای استرسزا (بخصوص کورتیزول) است. هورمونها باعث تحریک یک واکنش تغذیهای بهنام تغذیه استرسی میشوند. افرادی که دچار استرس مزمن هستند میل بیشتری به مصرف شیرینی، الکل یا گوشتهای فراوری شده دارند. درحقیقت این افراد از خوردن برای تمدد اعصاب خود استفاده میکنند و با این راهکار با استرسهای سنگین زندگی روزمره خود روبه رو میشوند. اینجاست که انگارههای ژنتیک، فردگرا و فرهنگ محور حرفی برای گفتن ندارند و نمیتوانند با انداختن تقصیرها بر گردن فرد و فرهنگ، راهکارهای خود را تبلیغ کنند.»
زشت انگاری، یک نوع تلقین است
آن طور که پروانه بیگی روانشناس درگزارشی که در روزنامه ایران آمده است، میگوید: «اختلال زشت انگاری معمولاً خیالی است و بیشتر از تلقین جامعه نشأت میگیرد مثل اینکه دائماً به آدمها بویژه از دوران کودکی تلقین کنیم که زشت یا چاق هستند. بسیاری از حالات روحی افراد بعد از همین تلقینها ساخته میشود و خیلیها برای از بین بردن آنها به انواع جراحیهای زیبایی روی میآورند. پس بهتر است به جملاتی که به افراد میگوییم بیشتر دقت کنیم؛ جملاتی که برای هر کس میتواند معنای متفاوتی داشته باشد.»
برای دسترسی سریعتر به اخبار مهم روز، عضو کانال تلگرام کاماپرس شوید. برای عضو شدن اینجا را کلیک کنید.
انتهای پیام