ساعاتی پس از پایان سریال تاسیان، میلاد صفایی، فعال حوزه فنآوری با انتشار متنی به تحلیل شخصیتهای این سریال که هر یک نماد یک طبقه بودند پرداخت.
به گزارش کاماپرس، میلاد صفایی نوشت: از نگاه من، نه عشقِ اصیل (به عنوان نوعی انقلاب درونی برای یک انسان) به عشق امیر و شیرین در تاسیان شباهت دارد و نه آرمانخواهیهای اجتماعی (برای ایجاد تحولات سیاسی) به سادگیِ روایتِ این سریال از انقلاب ۵۷ است.
نماد طبقهیِ کارگرِ تاسیان (شهرام قائدی)، یک دزدِ شرورِ بیفکر است که بیشتر از تلاش برای کار مفید، به دنبال بحرانسازی است.
نماد سرمایهداریِ تاسیان (بابک حمیدیان)، یک مدیرِ توانمندِ دلسوز است که بدون رانت و فساد ارزشآفرینی کرده.
نماد حکومتِ تاسیان (مجید مظفری)، یک ساواکیِ وطنپرستِ منعطف و مهربان است که تلاش میکند بدون خونریزی امنیت را برقرار کند.
نماد رهبریِ اجتماعیِ تاسیان (مهران مدیری) یک خودخواهِ ماکیاولیست است که دانشجوها و دوستانش را ابزار رسیدن به اهداف شخصی خود میکند.
نماد جنبشِ دانشجوییِ تاسیان (پوریا شکیبایی) یک انسان سطحی و هیجانزده است که نه عمق و اصالتی در آرمانخواهی دارد و نه کنترلی بر رفتارهایش.
نماد عشقورزیِ تاسیان (هوتن شکیبا) جوان ناپختهای است که بدون هیچ شناختی از معشوق، فقط «رسیدن» را میشناسد و برای این هدف به «هر مسیری» متوسل میشود.
نماد معشوقِ تاسیان (مهسا حجازی) دختر عاقل و معتمد به نفس و تحصیلکردهای است که ناباورانه عشقورزیهایِ غیرعاقلانهیِ عاشق را ارزشمند میپندارد و میپذیرد.
اگرچه جذابیتهای روایی سریال بالاست و کارگردان توانسته یکپارچگی خوبی بین کیفیت بازیِ بازیگران و سایر عوامل تولید ایجاد کند، اما این سادهسازیهای عامدانه (نه ناشیانه) تصویری غیرواقعی از انسان و جامعه ارائه میدهد که به طور خلاصه میتواند «فرم خوبی برای محتوای بد» تلقی شود.
تاسیان تجربههای انفرادی و اجتماعیِ «ما» را نمایندگی نمیکند. بلکه یک محصول بازاری دیگر از صنعت سینماست که تصویر مخدوش سازنده از درون و بیرون خودش را به نمایش میگذارد.
انتهای پیام