فصل تابستان رو به اتمام است، ولی با وجود کاهش دما باز هم شاهد قطعیهای برق بهویژه در بخش صنایع هستیم. طبق اعلام مسوولان وزارت نیرو برای پاسخدهی به تقاضای فعلی مصرف، کشور با کمبود 18 هزار مگاوات انرژی الکتریکی مواجه است. بسیاری معتقدند که دولتها در ساخت نیروگاه برق کم کاری کردهاند و مشکلات خاموشی و قطع گسترده برق در تابستانها نیز معلول همین وضعیت است؛ در حالی است که برخی دیگر معتقدند راهکار مدیریت مصرف برق، فقط ساخت نیروگاههای جدید نیست. به عقیده آنان مادامی که سیاستهای قیمتگذاری دستوری انرژی به همین منوال باشد، کشور هر سال در فصل گرما با همین وضعیت مواجه خواهد بود.
حسین مقیسه از جمله این کارشناسان است که در گفتگو با کاماپرس، دیدگاههایش را در این رابطه مطرح کرده که ماحصل آن در ادامه آمده است.
با توجه به روی کار آمدن دولت چهاردهم و انتخاب کابینه دولت، به نظر شما وزیر جدید صمت چه مسائلی را باید در اولویت برنامههای خود قرار دهد؟
وزیر صمت باید برای ناترازی انژی فکر اساسی کند، چون این موضوع صنایع را دچار مشکلات عدیدهای کرده است؛ به ویژه صنایع بزرگ مانند فولاد و سیمان که هر سال حداقل دو ماه در تابستان با مشکل قطع برق و دو تا سه ماه هم در زمستان با مشکل کمبود گاز مواجهاند و از مدار خارج میشوند. راه حل نیز استفاده از انرژیهای خورشیدی و تجدیدپذیز دیگر مثل توربین بادی و اصلاح سیاست قیمتگذاری دستوری حامل های انرژی است.
آیا دلیل این وضعیت تغییر سیاست مدیریت توزیع برق مبنی بر تامین برق پایدار مشترکان خانگی تحت هر شرایطی و گذاشتن فشار بر روی صنایع و قطعی برق آنها نبوده است؟
وقتی سیاست گذاری درستی نداشته باشیم، عموم مردم ضرورتی برای حرکت به سمت کاهش مصرف انرژی نمیبینند. قیمت پایین حاملهای انرژی سبب شده که با رشد سرسام آور مصرف انرژی روبهرو باشیم. در ایران در سال گذشته 389 میلیارد کیلووات برق تولید شده که درآمد آن حدود 150 همت (هزار میلیارد تومان) بوده است؛ یعنی پول برقی که مشترکان پرداخت میکنند، به یک سنت در هر کیلووات ساعت هم نمیرسد؛ در حالی که این عدد در حوزه خلیج فارس بین پنج تا شش سنت و در اتحادیه اروپا بین ۱۲ سنت تا ۳۵ سنت هم میرسد توجه داشته باشیم عموم این یارانه انرژی (۸۰٪ از کل) که بیش از ۱۰۰۰ همت نسبت به کشورهای حاشیه خلیج فارس است و به نسبت کشورهای اروپایی تا ۵ تا ۶ هزار همت هم می شود به دهکهای پر درآمد جامعه می رسد این یعنی اینکه قیمتگذاری ما در جهت حمایت از اقشار کم درآمد نبوده است.
از سوی دیگر گسترش استفاده از ماینرها از سال 1398 نیز به این موضوع دامن زده است. اگر قیمت تمام شده استخراج هر بیت کوین در ایران 24 تا 25 هزار دلار باشد، با توجه به قیمت روز آن که حدود 60 هزار دلار است، میبینیم که شرایط وسوسه انگیزی برای این کار ایجاد میکند که سبب ناترازی انرژی میشود؛ شاید بخشی از افزایش مصرف برق مثلا مسکونی که سال ۱۳۹۸ به طور میانگین حدود ۲۹۰۰ کیلوات بود و سال ۱۴۰۲ به نزدیک ۴۰۰۰ کیلووات رسیده می تواند همین موضوع استخراج رمز ارزها باشد ، لذا موضوع ناترازی انرژی باید بخش به بخش بررسی شود و سیاستگذار بر اساس آن تصمیم گیری کند تا ناترازی انرژی را حل کند.
آیا دولتها در ساخت نیروگاه کم کاری کردهاند؟
شرایط امروز طوری است که به راحتی نمیتوان اقدام به احداث نیروگاه کرد؛ به طوریکه ساخت یک نیروگاه 2000 مگاواتی حداقل بین سه تا چهار سال زمان میبرد؛ ضمن اینکه در هر مکانی هم نمیتوان نیروگاه احداث کرد؛ چرا که ساخت نیروگاه مستلزم مهیا بودن یک سری زیرساختها از جمله آب و گاز کافی است؛ بنابراین نمیتوان گفت که مشکل کمبود برق فقط به خاطر اضافه نشدن ظرفیت نیروگاهی است. توجه داشته باشیم سرانه مصرف ما که حدود ۳۸۹ میلیارد کیلووات است از نگلیس بیشتر و کمی کمتر از آلمان است.
شاید یکی از دلایلی که در پاسخ به چرایی افزایش نیافتن ظرفیت نیروگاهی و ساخت نیروگاههای جدید مطرح میشود، این است که عمده مصرف برق خانگی در فصل تابستان است و با توجه به اینکه انرژی برق خاصیت ذخیره سازی ندارد؛ لذا در فصل سرد با ناترازی معکوس و مازاد تولید در این بخش مواجه خواهیم شد.
اجازه بدهید موضوع را طوری دیگر ببینیم ما در پیک مصرف تابستان مصرف مسکونی به حدود ۲۰ هزار مگاوات می رسد ، یعنی چیزی حدود ۲۵ درصد توان قابل تولید برق کشور،
بررسی ها نشان می دهد حدود ۱۰ الی ۱۲ میلیون کولر گازی داریم که حداقل ۲ میلیون کولر گازی قدیمی و پر مصرف داریم اگر ۱ میلیون از این کولرها را با اهدای وام های کم بهره و بلند مدت که حدود ۵۵ همت سرمایه نیاز هست (یک میلیارد دلار) می توان سرفه جویی برق حدود ۱۶۰۰ مگاواتی داشته باشیم یعنی یک نیروگاه ۲۰۰۰ مگاواتی که حدود ۲ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد البته توجه داشته باشیم هر نیروگاه ۲۰۰۰ مگاواتی در طی سال با توجه به میانگین میزان استفاده از ظرفیت نیروگاههای کشور حدود ۲.۸ تا ۳ میلیارد متر مکعب برای میانگین تولید برق خود گاز مصرف می کند . با این شرحی که دادم کمی باید در خصوص ضرورت نحوه مصرف تجدید نظری داشته باشیم.
در صحبتهایتان به ضرورت اصلاح سیاست قیمتگذاری دستوری نرخ حاملهای انرژی اشاره کردید. آیا این اصلاح تعرفه باید شامل صنایع هم بشود؟
در اروپا قیمت برق خانگی بیشتر از برق صنعتی است، ولی در ایران برعکس است؛ لذا برای این کار باید تعرفه برق را افزایش دهیم و الگوهای کاهش مصرف برق را پیاده و به صورت هدفمند از اقشار ضعیف جامعه حمایت کنیم. با این کار رانتها هم از بین میروند.
از نظر شما سیاستهای تشویقی دولت برای استفاده از انرژیهای نو مثل نیروگاههای خورشیدی کوچک کافی بوده است؟
خیر. حمایت و سیاستگذاری صحیحی صورت نگرفته است ، در نیروگاههای سیکل ترکیبی به ازاء مصرف هر متر مکعب قابلیت تولید ۳ کیلووات برق وجود دارد به ظاهر قیمت صادرات هر متر مکعب گاز صادراتی ایران نیز حدود 25 سنت است که با تقسیم این عدد بر 3 به رقم هشت سنت میرسیم؛یعنی در اصل هزینه مصرف گاز هر کیلووات برق مصرفی حدود ۸ سنت هزینه در بردارد، در حالی که مشترکان، برق را کمتر از یک سنت میخرند. حال اگر قیمت هر کیلووات ساعت برق را به شش سنت افزایش دهیم، بر اساس قیمت تمام شده ساخت یک نیروگاه خورشیدی که برای هر وات درحدود ۲۰ هزار تومان هزینه دارد ، سرمایه گذاری در بخش نیروگاه خورشیدی اگر قیمت خرید بالا ۶ سنت داشته باشد در یک دوره 4 ساله باز خواهد گشت و برای مردم و سرمایهگذاران جذابیت خواهد داشت. از این راه میتوانیم به صادرات گاز هم بپردازیم؛ آن هم گازی که عدم النفع صادرات نکردن آن اعداد بسیار بالایی است.
در اروپا با افزایش ساخت نیروگاههای خورشیدی طی دو الی سه سال اخیر و بعد از جنگ اوکراین، قیمت برق کاهش یافته است. ما هم باید همین کار را انجام دهیم و دولت باید سیاستهای تشویقی ایجاد کند و قیمت خرید تضمینی برق خورشیدی را از پنج سنت فعلی به 6.5 تا هفت سنت برساند. با این کار، خود مردم اقدام به ساخت نیروگاههای خورشیدی میکنند و اینگونه ناترازی گاز در زمستان و ناترازی برق در تابستان هم جبران خواهد شد.
آیا از لحاظ سخت افزاری و به ویژه در مورد پنلها آیا مشکلی برای ساخت نیروگاههای خورشیدی وجود ندارد؟
دولت میتواند پنلهای خورشیدی را از چین وارد کند. ضمن اینکه ما در ایران دارای منابع معدنی سیلیس فراوان هستیم و اگر کارخانهها اقدام به ساخت بورد و پنلهای خورشیدی کنند، قیمت آن کاهش نیز مییابد. ناترازی انرژی و تعطیلیها صنایع ما را نابود کرده و تولید را دچار چالش کرده است. سیاستگزار کلان اقتصادی باید با اتخاذ تصمیمات درست برای 18 هزار مگاوات کمبود برق فکری کند. به هر حال کشوری مانند ترکیه در همسایگی ایران با جمعیت تقریبا برابر، ولی با داشتن صنایع بسیار پویاتر، مشکلی از بابت تامین انرژی ندارد با اینکه میزان تولید برق این کشور کمی کمتر از ما در سال ۲۰۲۳ بوده ایت ؛ بنابراین تامین برق پایدار مشکل حل نشدنی نیست؛ البته به شرط آنکه سیاست قیمتگذاری دستوری انرژی که از سال 1384 اعمال شد، اصلاح شود.
به عنوان سوال پایانی، به نظر شما آیا وزیر جدید صمت باید در ساختار این وزارتخانه تغییرات اساسی مانند جدایی بخش صنعت از بازرگانی را دنبال کند؟
الان زمان خوبی برای جداسازی نیست و نیازی هم به این کار نیست، چون کشور نیاز به تولید بهرهور دارد. در حال حاضر دو سوم سرمایه گذاریهای انجام شده در صنایع بخاطر سیاستگذاری های اشتباه در نحوه سرمایهگذاری و موارد دیگر عملا تعطیل است و مایحتاج روزانه مردم با یک سوم باقی مانده تامین میشود. متاسفانه دولتها با سیاستهای ارز چند نرخی شرایطی را ایجاد کردهاند که حتی آن یک سوم باقی مانده هم نمیتوانند بدون دغدغه تولید کنند. و یا دچار بخاطر مشتری تضعیف شده به لحاظ توان مالی بالقوه این صنایع دچار مازاد تولید هم شدهایم،
خوب یا بد، ذائقه آن قشر اندک مرفه جامعه هم به سمت استفاده از کالاهای داخلی نیست و چون جی دی پی (سرانه درآمد هر نفر) نیز کاهش یافته است، کسانی هم که تمایل به خرید کالای ایرانی دارند، درآمد کافی برای این کار ندارند. در حال حاضر یخچال ساید بای ساید داخلی بیش از ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان است که این عدد با حقوق پایه کارگران و کارمندان فاصله زیادی دارد؛ بنابراین همان مقدار تولید داخلی هم مشتری ندارد. به اعتقاد بنده وزارت صمت باید در تعامل با سایر وزارتحانههای اقتصادی، این مساله را حل کند و فکری به حال افزایش تولید ناخالص داخلی کند.
انتهای پیام