شفافیت و مسئولیت‌ پذیری؛ راه حل بازسازی اعتماد بازار در شرایط بحرانی

کد مطلب: ۳۵۵۹۲۵
شفافیت و مسئولیت‌ پذیری؛ راه حل بازسازی اعتماد بازار در شرایط بحرانی

در روزهایی که جامعه ایران با تبعات یک بحران نظامی پیش‌بینی‌ نشده دست و پنجه نرم می‌کند، فضای اقتصاد و بازار نیز از این تنش بی‌نصیب نمانده است. بی‌اعتمادی عمومی، رکود در صنایع و سردرگمی کسب‌ و کارها، تصویری مبهم از آینده به نمایش گذاشته‌اند. در چنین شرایطی، نقش برندها و بازیگران بازارهای مالی و تکنولوژی، بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کند. بازسازی اعتماد، تطبیق‌پذیری با شرایط بحرانی و ارائه راهکارهای امیدبخش ضرورتی حیاتی به‌ شمار می‌آیند.

در این راستا کاماپرس در گفت‌وگویی با محمد قاسمی، مدیر عامل مزدکس، وضعیت بازارها پس از بحران نظامی اخیر، نقش برندها در احیای اعتماد عمومی همچنین کمپین‌ها و استراتژی‌های موثر تبلیغاتی را تحلیل می‌کند.

چگونه برندها می‌توانند در فضای بی‌اعتمادی پس از جنگ، دوباره اعتماد عمومی را جلب کنند؟
بدیهی است که هر جنگی نوعی از بی‌ثباتی و اضطراب را در جامعه ایجاد می‌کند. متاسفانه جنگ اخیر نیز وضعیتی ناخواسته بود که گریبان‌گیر همه ما شد. در چنین شرایطی، کسب‌ و کارهایی که از تجربه‌ی بیشتری برخوردارند یا بنیه‌ی مالی و روابط عمومی قوی‌تری دارند، راحت‌تر می‌توانند خود را با شرایط وفق دهند.
به باور من، راهکار اصلی برای بازگشت اعتماد عمومی، شفافیت و صداقت است. به‌ویژه در حوزه فین‌تک، که تجربه‌ی شخصی من نیز عمدتا در آن متمرکز بوده است، این اصل نقشی حیاتی دارد. برای مثال، شرکت نوبیتکس در جریان یک حمله سایبری گسترده دچار خساراتی شدید شد، به‌ طوریکه اگر چنین حمله‌ای به یک بانک صورت می‌گرفت، شاید آن بانک نیز به بحران شدیدی دچار می‌شد اما نوبیتکس با اطلاع‌رسانی سریع، پذیرش مسئولیت و اعلام شفاف میزان آسیب‌پذیری خود و با تکیه بر ذخایر بیمه‌ای یا منابع عمومی، توانست از بروز وحشت عمومی جلوگیری کند.
علاوه بر این، تیم آن‌ها به‌ صورت شبانه‌روزی فعالیت کرد و علی‌رغم آسیب‌پذیری بالا، موفق شد بار دیگر خدمات خود را ارائه دهد. به نظر من این نمونه‌ای موفق از یک کسب‌ و کار در مواجهه با بحران بود که با صداقت، مسئولیت‌پذیری و ارتباط‌گیری موثر توانست از تهدید، فرصتی برای بقا و اعتمادسازی بسازد.

بیشتر بخوانید:

کدام صنایع بیشترین آسیب را از بحران نظامی اخیر متحمل شدند؟ چه راهکاری برای بازسازی آن‌ها وجود دارد؟
نخستین و شاید بیشترین آسیب را صنعت گردشگری متحمل شد. همزمان با لغو پروازها، عملا کل این صنعت برای حدود دو هفته به‌ طور کامل متوقف شد. پس از آن نیز تا مدتی هواپیماها در دسترس نبودند و فعالان این حوزه با چالش‌های جدی مواجه شدند.
در مرتبه بعد، صنعت ساختمان قرار داشت. این بخش از پیش نیز در رکود به‌ سر می‌برد و اکنون شرایط آن وخیم‌تر شده است. زنجیره‌های تامین، همچون تولید سیمان و مصالح ساختمانی، با اختلال مواجه شده‌اند و رکود در این صنعت به‌مراتب عمیق‌تر گشته است.
همچنین بازار سرمایه به‌ شدت آسیب دیده است. پیش از بحران نیز بورس با افت مواجه بود اما با شروع جنگ، ابتدا به‌ طور کامل تعطیل شد و پس از بازگشایی، شاهد ریزش‌های پی‌در‌پی و خروج گسترده نقدینگی بودیم که سهام‌داران خرد را با آسیب‌های جدی مواجه کرد.
در کنار این‌ها، کسب‌وکارهای اینترنتی نیز آسیب دیدند. گرچه ما شخصا در مزدکس مشکلی نداشتیم اما بسیاری از شرکت‌های فعال در حوزه اینترنت و فین‌تک، از جمله درگاه‌های فروش آنلاین طلا، با اختلال مواجه شدند.
در این شرایط، راهکار ویژه‌ای که باید در نظر گرفت، توسعه زیرساخت‌های جایگزین در زمان بحران است. برای نمونه، در گفت‌وگویی با یکی از مدیران اسنپ، اشاره شد که آن‌ها در زمان جنگ یک «سولوشن جنگی» طراحی کرده‌اند که در صورت اختلال در اینترنت یا GPS، بتوانند همچنان به فعالیت ادامه دهند. این راهکار اکنون بخشی از فرآیندهای اصلی‌شان شده است.
به‌ نظر می‌رسد همه کسب‌ و کارها اکنون پذیرفته‌اند که باید خود را برای شرایط اضطراری نظیر جنگ آماده سازند؛ چیزی که پیش‌تر تنها در بندهای «فورس‌ماژور» قراردادها ذکر می‌شد و مورد توجه نبود، اکنون به مسئله‌ای حیاتی بدل شده است.

مناسب‌ترین استراتژی تبلیغات و بازاریابی در شرایط بحرانی چیست؟
به‌ نظر من، در چنین شرایطی ترکیبی از پیام‌های همدلانه و مشوق‌های مالی موثر خواهد بود. پیش از هر چیز، پیام‌های همدلانه از اهمیت بالایی برخوردارند زیرا نشان می‌دهند برندها در تلاش‌اند از وضعیت بحرانی سوءاستفاده نکنند و درک متقابلی از شرایط مردم دارند.
در کنار آن، اقداماتی مانند تعویق اقساط، کاهش سودهای بانکی و تخفیف‌های هدفمند می‌توانند تاثیر مثبتی بر روحیه عمومی و تسهیل شرایط اقتصادی داشته باشند. بسیاری از لندتک‌ها و بانک‌ها نیز در همین مسیر گام برداشتند.
با این حال، آنچه اکنون بیش از هر چیز غایب است، پیام‌های امیدبخش است. شرایط جنگ، تاثیرات روانی سنگینی بر جامعه گذاشته و در حالی که واقع‌گرایی ضروری‌ست، نباید اجازه داد ناامیدی بر فضای عمومی غلبه کند. کسب‌ و کارها باید نقشی فعال در حفظ امید ایفا کنند، زیرا همین پیام‌ها می‌توانند نوعی مارکتینگ غیرمستقیم اما بسیار مؤثر باشند.

تفاوت استراتژی کسب‌ و کارهای کوچک و بزرگ در دوران بحران چیست؟
کسب‌ و کارهای کوچک ناگزیرند از استراتژی‌های تعاملی و مستقیم بهره بگیرند چراکه منابع محدودتری دارند و باید هزینه‌های خود را به حداقل برسانند. در عوض، چابکی بالاتری دارند و می‌توانند سریع‌تر با شرایط جدید تطبیق یابند.
در مقابل، کسب و کارهای بزرگ با در اختیار داشتن بودجه‌های بیشتر، می‌توانند کمپین‌های گسترده‌تری راه‌اندازی کنند اما از لحاظ ساختاری معمولا کندتر عمل می‌کنند. با این حال، برندهای بزرگ نفوذ اجتماعی بیشتری دارند و می‌توانند پروژه‌های وسیع‌تری را اجرا یا جذب کنند.
در مجموع، کسب‌ و کارهای کوچک در جوامع محدودتر، از اعتماد و حس تعلق بیشتری برخوردارند، اما کسب‌ و کارهای بزرگ قدرت نفوذ و مشارکت اجتماعی وسیع‌تری دارند. هر کدام از این دو گروه باید متناسب با جایگاه خود، استراتژی خاصی را اتخاذ کنند.

بهترین کمپین‌های تبلیغاتی و بازاریابی در دوران جنگ و پساجنگ که از برندهای ایرانی دیدید کدام‌ها بودند؟
اگر بخواهم از یک نمونه موثر یاد کنم، قطعا نوبیتکس را باید مثال زد. نوبیتکس در مواجهه با بحران، با صداقت و مسئولیت‌پذیری کامل وارد عمل شد. با آن‌که هیچ نهاد رگولاتوری رسمی بر آن نظارت نمی‌کرد و از مجوزهای متداول بهره‌مند نبود اما پس از حمله سایبری و در میانه بحران جنگ، به‌ صورت شفاف اعلام کرد چه مقدار آسیب دیده و چگونه پاسخگوی کاربران خواهد بود.
این شرکت نشان داد که پاسخ‌گویی شفاف، تعهد به مشتری و ایستادگی در شرایط بحرانی می‌تواند جای خالی رگولاتوری را تا حد زیادی جبران کند. این رفتار حرفه‌ای، نوبیتکس را به یک الگوی قابل‌ اتکا برای سایر برندها در شرایط بحرانی بدل ساخت.

انتهای پیام

ارسال نظر