رکوردشکنی چرم مشهد در بحرانهای یک سال اخیر
چرم مشهد یکی از برندهایی است که بحرانهای چند سال اخیر از جمله بحران جنگ 12 روزه را با موفقیت پشت سرگذاشته است. علاوه بر عبور موفق از این بحران، شاهد رکورشکنی این برند از نظر میزان فروش و سودآوری در سال 1404 نیز بودیم. امیدواری به ساختن آینده مهمترین ویژگی مدیران این کسبوکار خانوادگی است که آنها را دور هم نگه داشته است.
بابک مصری، مدیرعامل چرم مشهد، مهمان تحریریه کاماپرس بود تا در این گفتگوی احساسی از جزئیات فرآیند عبور از بحران این شرکت و امید به آینده ایران صحیت کند.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
در میان چالشها و بحرانهایی که غالبا در منطقه جغرافیایی ما تداوم دارند، به عنوان یک مدیر چه باید کرد تا کسبوکار پیش برود؟
واقعیت این است که ما به این شرایط عادت کردهایم. ۴۰ سال است که آخر هر سال با همکاران صحبت میکنیم و میگوییم از این بدتر هم مگر میشود؟ اما سال جدید که شروع میشود، میبینیم بله، میشود! هر بار یک تکنیک جدید، مشکل جدید یا چالش جدیدی ایجاد میشود که قبلا با آن سروکار نداشتهایم. جدای از پاندمی کرونا که کل جهان را درگیر کرد، بقیه چالشهای ما مختص کشورمان و بهقول معروف آبوهوای ایران است. ما مدیران هستیم که باید خودمان را برای اتفاقی که در جریان است یا قرار است رخ دهد، آماده کنیم. نمیدانیم چیست، اما میدانیم حتما چیزی خواهد شد. همین حالا در این وضعیت بلاتکلیفی هستیم که جنگ میشود یا نه، ما را میزنند یا نه، اتفاقی میافتد یا نه، تغییری در رویکرد حاکمیت نسبت به مردم یا جهان ایجاد میشود یا خیر.
همه اینها اثر مستقیمی بر کسبوکار ما دارد. در هر شرایطی باید توانایی تصمیمگیری متناسب با موقعیت را داشته باشیم. وقتی جنگ رخ داد، کاملا غیرمنتظره بود. خودم صبح ساعت ۶ با تماس برادرم از آمریکا از خواب بیدار شدم. گفتم چرا این موقع زنگ زدی؟ گفت مگر خبر نداری که دارند ایران را میزنند؟ گفت تهران که هستی؟ همه جای تهران را زدهاند. در حالیکه ما هنوز چیزی نشنیده بودیم. شاید اطراف ما نبود، اما وقتی اخبار را بررسی کردیم و سیانان را دیدیم، حمله به ایران تایید شد.
روزهای جنگ را در چرم مشهد چگونه مدیریت کردید؟
واقعیت این است که تمام دغدغه من در آن روزها با توجه به وضعیت شرکت این بود که در پایان حراج فصل بهار هستیم و اندوخته مالی داریم، اما اگر این وضعیت طولانی شود، با بانکها و جاهای دیگر به چالش برمیخوریم. اولین دغدغهام پرداخت بهموقع حقوق کارکنان بود. حدود بیستوسوم ماه که این اتفاق افتاد، هر روز جلسه بحران داشتم. کارکنان در دفتر مشهد بودند و هنوز اتفاقی در مشهد نیفتاده بود. خودم هم در تهران بودم. روز آخر که محدوده نیایش و ونک را زدند، خیلی نزدیک ما بود. ساختمان میلرزید و من میدیدم، اما تمام تلاشم را کردم که حس زمینخوردن، ادامه نیافتن کسبوکار یا ناامیدی به نیروها منتقل نشود. سعی کردم خودم را با روحیه نشان دهم و نبازم.
چالش اصلی من در آن روزها حقوق کارکنان بود. حدود هزار نفر هر ماه باید حقوق بگیرند، از کارگر تا مدیر ارشد، که عدد سنگینی است. معمولا دوم یا سوم ماه، حقوق ماه قبل را میدهیم. ۲۸ خرداد ۵۰ درصد حقوق را تامین و پرداخت کردم. یک سری چک برای دارایی داده بودیم که گفتم حسابها را خالی کنید، حداکثر برگشت میخورد. اول تیر بقیه ۵۰ درصد را پرداخت کردم تا خیال پکارکنان راحت باشد و فکر نکنند شرکت تعطیل میشود. آمدن به شرکت را اختیاری کردیم، اما عملا کسی نبود. روزهایی بود که از ۷۰ نفر فقط من بودم. الان که این خاطرات به ذهنم میآید مو به تنم سیخ میشود. خوب یادم میآید که در آن روزها برای بچهها فیلم گرفتم و فرستادم که نگران نباشید، اتفاقی نمیافتد. بعد از پرداخت حقوق در اول تیر، خیالم راحت شد. سپس با مدیران جلسه آنلاین و گاهی حضوری برگزار کردیم.
علاوه بر این، بلافاصله پروژههای غیرحیاتی اما هزینهبر مثل توسعه فروشگاهی، کارخانه یا محصول جدید در لاین جواهر، مبلمان و عطر را هم متوقف کردیم. به کسانی که با آنها کار میکردیم، شرایط را توضیح دادیم و گفتیم فعلا برای ادامه حیات سازمان با شرایط موجود پیش میرویم. محصولاتی را که فروش آسانتری داشتند در اولویت قرار دادیم. توانایی خط تولیدمان این اجازه را میداد که سریع سوئیچ کنیم. در واقع، محصولات فشن را کنار گذاشتیم و روی نیازهای مردم تمرکز کردیم. خوشبختانه جنگ تمام شد و بعد از یک هفته تا ۱۰ روز فشار، بازارها کمکم راه افتادند و ما هم فعالیتمان را از سر گرفتیم.
از نظر آماری هم برایمان صحبت کنید. آیا تعدیل نیرو داشتید؟ و یا میزان فروش در نیمه اول امسال با هدفگذاری شما تناسب داشت؟
بسیار خوشحالم که بگویم در این شرایط، برخلاف بسیاری از شرکتها که تعدیل نیرو کردند، ما نهتنها این کار را نکردیم، بلکه جذب نیرو هم داشتیم. بعد از جنگ به دلیل کمبود نقدینگی تخفیف دادیم و به مشتریان گفتیم که اگر از ما خرید کنید، به صنعت کمک میکنید. صادقانه گفتیم به خاطر ایجاد حس و حال خوب در بین مشتریان، تخفیف میدهیم، اما خودمان هم پول نداریم و به این پول نیاز داریم. خوشبختانه مردم استقبال کردند و فروش خوبی داشتیم. به این ترتیب، مشکلاتمان بیشتر نشد و حقوق پرسنل هیچگاه عقب نیفتاد. خدا را شکر همه را بهموقع پرداخت کردیم. از این بحران نهتنها خارج شدیم، بلکه در پایان شهریور که بیلان ششماهه گرفتیم، رکورد فروش تعدادی، ریالی و سودآوری را زدیم و از بودجه تعیینشده جلوتر بودیم.
این موفقیت به حس همکاری، کمک تیمی و صداقت با مردم برمیگردد. مردم ما را پذیرفتند، به فروشگاههایمان آمدند و چه آنلاین و چه فیزیکی از ما حمایت کردند. فعلا از این بحران گذشتیم، تا ببینیم بحران بعدی چیست.
وقتی فراخوان دادید که خرید کنید تا چرخ کسبوکار بچرخد، احتمالا کسبوکارهای دیگر هم این کار را کردند و موفق نشدند. اما چیزی که باعث همراهی مردم با شما شد، برند شما بود. آیا با این موضوع موافق هستید؟
مهمترین ویژگی برند چرم مشهد، صداقتی است که با مردم و مشتریان خود دارد.
پس این صداقت، بخشی از هویت برند چرم مشهد محسوب میشود؟
دقیقا همینطور است. ما هرگز از اصالت و ارزشهایمان مانند صداقت و راستگویی با مردم عقبنشینی نکردیم. علاوه بر این، همیشه برای انتقادپذیری آمادهایم. هیچ برندی، حتی بهترین برند دنیا، نمیتواند ادعا کند بینقص است. واقعیت این است که ما در صنعت پوشاک ایران برند خوشنامی هستیم، اما در جهان هنوز جایگاهی نداریم. در ایران هم مطمئنیم ایرادهای زیادی داریم و از انتقاد مردم خوشحال میشویم. باور کنید ادمین اینستاگرام ندارم. خودم با عشق به سؤالات مشتریان پاسخ میدهم. گاهی میپرسند آیا شما ادمین مهندس مصری هستید؟ میگویم خیر، خودم هستم. مشکلاتشان را حل میکنم. حتی اگر این مشکل با خدمات پس از فروش باشد، تا مطمئن نشوم برطرف شده، پیگیری را ادامه میدهم. این باعث میشود همکارانم بدانند ما به مردم تعهد داریم. این تعهد، صداقت و پای کیفیت ایستادن است. آنها هم این روش را ادامه میدهند. نتیجه این است که اگر به یک نفر خدمت خوب بدهید، او به ۲۰۰ نفر میگوید. این اثر تبلیغات دهانبهدهان ارزشمندتر از ۵ دقیقه وقت گذاشتن در اینستاگرام است. حتی وقتی مشتریان در واتساپ پیغام میدهند، من با عشق پاسخ میدهم، نه طفره میروم و نه بلاک میکنم. همه پرسنل ما هم موظف هستند که این خدمت را بدهند. این فرهنگ از راس سازمان شکل میگیرد.
اخیراً عبارت تابآوری باب شده و واژه بسیار زیبایی است. با این واژه این طور تلقین میشود که باید حتی در بدترین شرایط تاب آورد. اما به نظرم در پس تابآوری، تهدیدی وجود دارد. اگر همیشه فقط تاب بیاوریم، پس توسعه و رشد چه میشود؟
ما در زمان بحران به تابآوری نگاه و توجه میکنیم و به محض عبور، به لطف خداوند و به کمک تیم خوبی که داریم، بلافاصله روی مسائل توسعهای تمرکز میکنیم. شاید در آن روزها پروژهها را متوقف کردیم، اما پس از بهبود اوضاع، همه را دوباره از سر گرفتیم. برخی پروژهها یکیدو ماه عقب افتادند، اما هیچکدام تعطیل نشدند. از توسعه کارخانه بگیرید تا محصولات جدیدی که تولید شده است.
از سال گذشته، با وجود نوسانات شدید نرخ ارز که حتی دو هفته هم ثابت نمانده، بازارهای بینالمللی را توسعه دادیم تا جریان دلاری، حتی اندک، به ما کمک کند. این جریان وقتی به رودخانه تبدیل شود، توسعه داخلی را سرعت میبخشد. لنگرما هم اکنون در چرم مشهد، تیم توسعه بینالملل راهاندازی کردیم و هنوز نیرو جذب میکنیم. تیم حقوقی بینالمللی داریم که فعلا پارهوقت است تا کارها بیشتر شود و چندین قرارداد در حال مذاکره و امضا است. مطمئنیم که ورود منابع ارزی به توسعه کمک میکند. شاید دیر شروع کردیم. باید دو سه سال پیش، وقتی دیدیم برندمان در سطح جهانی قابل ارائه است این کار را میکردیم. اما به قول معروف، ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. اکنون شروع کردیم و اتفاقات خوبی در راه است.
در برخی مجموعههای بزرگ یا قدیمی، وقتی چالشی پیش میآید، مدیر به صورت شخصی تصمیم میگیرد که چه باید بکنند. اما در برخی دیگر از برندها این الگو مشارکتی است و مدیر با فرایندهای از پیش طراحیشده، با مدیران میانی مشورت میکند و راهکار مییابد. این فرایند در چرم مشهد چگونه است؟
در چرم مشهد فرآیندی که گفتید، به هیچ وجه متکی به شخص نیست. نقش من فقظ دادن قوت قلب است که هیچ اتفاق بدی نمیافتد و از این بحران هم میگذریم. ما کمیتههای بحران داریم و هر مدیر ارشد با تیمش در بخشهای مارکتینگ، عملیات، تولید، تجاری، طراحی و تأمین مشورت میکند. در طول جنگ، هر روز دو تا سه ساعت، معمولا به صورت آنلاین جلسه داشتیم و تصمیمات جمعی میگرفتیم.
فرهنگ سازمانی ما در چرم مشهد بر مبنای تیم است. هیچکس نمیتواند ناجی افسانهای باشد. تصمیمات ما جمعی است و دیکتاتوری نداریم. من به شخصه نظر مدیران را میگیرم و گاهی با توجه به تجربهام میگویم این مسیر را برویم. بیش از ۹۰ درصد تصمیماتم درست بوده، اما گاهی تحلیل میکنم و میبینم راهحل دیگری بهتر است و آن را میپذیرم. در واقع من به عنوان مدیرعامل حق وتو دارم، اما همیشه گوش میدهم.
با توجه به وضعیت امروز، پیشبینی شما از آینده چیست؟
پیشبینی من از آینده این است که ایران کشور بسیار خوبی از نظر اقتصادی خواهد شد. به مسائل سیاسی کاری ندارم، اما مطمئنم پس از حدود 48 سال، مردم ما لیاقت زندگی بهتری را دارند. دنیا هم به این نتیجه رسیده که ایرانیها چه در انرژی و چه در ژئوپلتیک، تأثیر مثبتی در معادلات جهانی دارند. ما با یک درصد جمعیت جهان، ۷ تا ۱۰ درصد منابع دنیا را داریم. تازه اینها فقط منابع زیرزمینی هستند. در حالی که از نظر توریسم و موقعیت جغرافیایی، اگر موانع برداشته شود، درآمد هنگفتی نصیب کشور خواهد شد. به خصوص اگر ایران به مسیر اصلی پروازی منطقه تبدیل شود، همسایگانمان که ایرلاینهای بزرگی دارند و از موقعیتی که حق ماست استفاده کردهاند، باید بروند. ما باید این موارد را دوباره پس بگیریم، چون حق ما هم هست. ما توانمندی صنعتی داریم و بچههای ایران جزو پنج کشور باهوش دنیا از نظر IQ و EQ هستند. همه میبینند که ایرانیهای آمریکا موفقترین قشر مهاجر در حدود 50 سال گذشته بودهاند. تعداد اساتید، پزشکان، مهندسان ناسا و ثروتمندان ایرانی در آمریکا بسیار بالا است. برآورد ثروت ایرانیهای مقیم آمریکا حدود 4 تریلیون دلار است و این میزان برای ایرانیان خارج از کشور به احتساب کشورهایی چون ترکیه، امارات، استرالیا، کانادا و کشورهای اروپایی به حدود 7 تریلیون دلار میرسد. حتی اگر ۲۰ درصد این سرمایه به ایران برگردد، رقمی حدود ۱۴۰۰ میلیارد دلار می شود. این در حالیست که بودجه سالانه ما ۱۰۰ میلیارد دلار است. با این پول، مشکلات زیرساختی در لجستیک، راهسازی، راهآهن، هواپیما، مخابرات، نفت، برق، آب و پتروشیمی حل میشود. ایران نیز به این ترتیب میتواند در یکی، دو سال به قطب صنعتی منطقه تبدیل شود.
در سالهای اخیر، همسایگانمان از نبود این موقعیت برای ما استفاده کردهاند. ترکیه، امارات، عربستان، عراق و بسیاری از کشورهایی که علاقه ندارم اسم ببرم، کلی از این موقعیت ما استفاده بردهاند. نمیخواهم سیاسی صحبت کنم، اما در چند سال گذشته، سرمایهگذاریهایمان در کشورهای دیگر پوچ شده است. این نشان میدهد که آیندهنگریهای ما اشتباه بوده است. در حالیکه باید به مردم خودمان تکیه میکردیم. ایرانیهای خارج همه عاشق ایران هستند. اگر موقعیت فراهم شود، ۸۰ درصدشان برمیگردند و تنها ۲۰ درصد سرمایهشان مشکلات اشتغال را حل میکنند. باید هر تغییری که لازم است و هر زیرساختی که نیاز است، آماده شود تا ایران دوباره به کشوری آباد تبدیل شود. در کل من به آینده بسیار امیدوارم و روزهای خوبی برای ایران میبینم.
وقتی اواسط مصاحبه گفتید که در زمان جنگ 12روزه تنها در شرکت بودید و فیلم میگرفتید، فکر کردم اگر ادامه دهید، اشکتان جاری میشود. من مدیرعاملهای زیادی دیدهام، اما اینقدر احساسی و وابسته به برند ندیده بودم. درباره وابستگیتان به برند چرم مشهد هم بگویید؟
فقط برند نیست. نیروها و همکارانم را بسیار دوست دارم. برای برند زحمت کشیدهایم و شرکت را در ۱۰ سال به جایگاه کنونی رساندهایم، اما تعهدی به کشور، همکاران و خانوادهام هم دارم. چرم مشهد خانواده من است. گرچه چرم مشهد یک کسبوکار خانوادگی است اما همه کارکنانش هم، خانواده من هستند. دلم نمیخواست اتفاقی بیفتد که دیگر دور هم نباشیم و آن زمان هم تمام تلاشم را کردم که همه خانواده کنار هم باشیم.
انتهای پیام
مرتبط با: