چرا «دادههات» میگوید بازار باید از نو بازطراحی شود؟
رشد سریع هوش مصنوعی، حملات سایبری گسترده و کاهش توان اقتصادی کسبوکارها باعث شده زیرساخت میزبانی در ایران وارد مرحلهای تازه شود؛ مرحلهای که در آن مدلهای سنتی پاسخگوی نیاز کاربران نیست و لایههای امنیتی، قدرت پردازش GPU و سیاستگذاریهای جدید تعیین کنندهاند. «دادههات» بهعنوان یکی از بازیگران جوان اما تکنولوژیک این بازار، تلاش میکند پاسخی متفاوت به این نیاز تازه بدهد.
در همین راستا، وحید حسینزاده، رئیس هیئتمدیره شرکت دادههات، در گفتوگو با کاما پرس از چالشها، فرصتها و آینده زیرساخت ایران سخن گفت.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
این روزها بحث امنیت داده و نقش زیرساختهای ابری در حفظ اطلاعات خیلی مطرح شده است. با توجه به چالشهایی مثل جنگ ۱۲روزه سایبری، فیلترینگ و حملات هکری، ارزیابی شما از وضعیت فعلی بازار زیرساخت در ایران چیست؟
بازار ایران در حوزه میزبانی دو نسل را پشت سر گذاشته است. نسل اول ارائه دهندههای هاست و سرورهای سنتی بودند؛ همان سرویسهایی که سالها پیش شروع کنندگان این بازار بودند و هنوز هم مشتریان خودشان را دارند. سنتی بودن به معنی منسوخشدن نیست؛ در دنیا هم این خدمات هنوز استفاده میشوند و جایگاه دارند.
نسل دوم اما سرویسدهندههایی هستند که به سمت تکنولوژیهای پیشروتر رفتند؛ همان ارائهدهندگان خدمات ابری. حتی برندهای قدیمیتر هم که سالها سرویس سنتی میدادند، امروز ناچار شدهاند در کنار همان سرویسها، خدمات ابری را هم ارائه کنند. این یعنی بازار بهصورت طبیعی به این سمت حرکت کرده و یک نیاز واقعی وجود داشته است.
این تغییر نسل دقیقا بر اساس چه نیازی در بازار رخ داد؟
مهمترین متغیر، رشد تکنولوژیهای برخط و تحت وب است. هرچه کسبوکارها از ساختارهای سنتی فاصله میگیرند و خرید، فروش و عملیاتشان را روی وب انجام میدهند، زیرساخت میزبانی هم باید متناسب با آن تغییر کند. امروز مسائلی مثل آپتایم یا حتی میلی ثانیهها در عملکرد اپلیکیشنها حیاتی شدهاند؛ مخصوصا در صرافیها که نوسانات قیمت لحظهای است.
بنابراین برنده بازار آینده لزوما کسی نیست که زودتر وارد شده باشد؛ بلکه کسی است که بتواند سرویسهایش را با نیازهای جدید تطبیق دهد. این همان رویکردی است که ما در «دادههات» داریم. بهجای تکیه بر اینکه یک سرویس ده سال خوب فروخته، نگاه میکنیم که پنج سال آینده چه نیازی وجود خواهد داشت.
یکی از موضوعات مهم، رشد سریع هوش مصنوعی است. این روند چه اثری بر بازار زیرساخت میگذارد؟
تأثیر کاملا مستقیم دارد. طبق آمارهای بینالمللی، هوش مصنوعی سریعترین تکنولوژی از نظر پذیرش توسط کاربران است. چند سال طول کشید تا تلفنهای هوشمند فراگیر شوند، اما AI در مدت سه ماه وارد زندگی روزمره کاربران شد. یعنی زیرساختها هم باید با همین سرعت رشد کنند.
وقتی مدلهای هوش مصنوعی بهسرعت در حال توسعهاند، فضای میزبانی باید چند برابر سریعتر، پایدارتر و مقیاسپذیرتر شود. بازار آینده متعلق به سرویسدهندگانی است که این نیاز را درک کنند، نه کسانی که به موفقیتهای گذشته تکیه میکنند.
به نظر شما دلیل پذیرش سریع هوش مصنوعی چیست؟ آمادگی کاربران دلیل پذیرش بود یا سادگی و راحتی کار با این ابزارها؟
کارکردی که هوش مصنوعی ارائه میدهد، بهنظرم مهمترین برگ برنده آن است. ولی باید توجه داشت که این فناوری در زمان مناسبی هم عرضه شد؛ دورهای که بخش بزرگی از کاربران، زندگی روزمرهشان را تحت وب میگذرانند و با انواع سرویسهای آنلاین خو گرفتهاند.
همین تحتوب بودنِ رفتار کاربران کمک کرد AI خیلی سریع جا بیفتد. از طرف دیگر، کارهایی انجام میدهد که واقعاً فوقالعادهاند؛ کارهایی که تا همین چند سال قبل نیاز به منشی، دستیار یا نیروی کمکی داشت، امروز توسط ایجنتهای هوش مصنوعی انجام میشود.
این آمادگی زیرساختی فقط در سطح کاربران بود یا شرکتهای بزرگ هم از قبل آماده بودند؟
بله، شرکتهای بزرگ جهانی هم چند سالی بود که برای رونمایی از هوش مصنوعی آماده شده بودند. پلتفرمهای بزرگی مثل تلگرام، ایکس، واتساپ یا یوتیوب از مدتها قبل زیرساخت خودشان را برای چنین فناوریای آماده کرده بودند. برای همین هوش مصنوعی خیلی طبیعی و بدون اصطکاک در این سرویسها جا گرفت و حالا هرکدام نسخه AI خودشان را دارند. این موضوع را گفتم تا برسم به بحث زیرساخت، هر چیزی که در فضای وب میبینید، روی یک زیرساخت مشخص میزبانی میشود و AI هم از این قاعده مستثنی نیست.
به نظرشما شرکتهای ارائهدهنده سرویسهای زیرساختی باید چه تغییری انجام دهند تا بتوانند میزبان اپلیکیشنهای هوش مصنوعی باشند؟
بهنظرم خیلی سریع باید فکری جدی کنند. چه شرکتهای سنتی و چه شرکتهای ابری، همه باید سرویسهایی بسازند که پاسخگوی نیازهای کاربران هوش مصنوعی باشد. فرض کنیم تعداد زیادی شرکت ایرانی دارند به سمت ساخت یا استفاده از هوش مصنوعی میروند؛ بخشی از آن سرویسها خارجی است و بخشی هم توسط خودشان سفارشیسازی میشود. اینها باید جایی میزبانی شوند. اما نکته مهم این است که میزبانی اپهای هوش مصنوعی با اپهای عادی تفاوت جدی دارد؛ چون AI به قدرت پردازش بسیار بالا نیاز دارد.
این قدرت پردازش بالا دقیقا از کجا ناشی میشود؟ چه چیزی در AI مصرف منابع را زیاد میکند؟
اول اینکه AI یک گرداونده بزرگ داده دارد؛ حجم زیادی از داده را از اینترنت فراخوانی میکند. دوم، یک فرایند پردازشی سنگین روی دادهها انجام میدهد تا خروجی تدوینشده و ویرایششده ارائه دهد. بنابراین زیرساخت باید توان پردازش بالا، بهخصوص در زمینه GPU داشته باشد.
به نظر من، برنده آینده بازار زیرساخت چه در ایران، چه در دنیا کسی است که بتواند این قدرت پردازشی را تأمین کند. بخشی از این توان در سختافزار است، یعنی همان GPUهایی که اشاره کردم. بخشی هم مربوط به تکنولوژیهای نرمافزاری است که زیرساخت را بهینه استفاده میکنند.
در این میان سرویسهای ابری چه نقشی پیدا میکنند؟
پیشرفت فضای ابری باعث شد مدیریت پردازش و ترافیک بهینهتر شود. در گذشته با یک «سرور ددیکیتد» سروکار داشتیم؛ اما سرویسهای ابری این امکان را دادند که یک سختافزار میان چند کاربر بهصورت بهینه و ارکسترهشده استفاده شود.
بعدتر، سرویسهای ارکستریشن آمدند که ترافیک را پخش میکنند و جلوی وارد شدن فشار غیرمتعارف به یک نقطه از سرور را میگیرند؛ این باعث کاهش داونتایم میشود. همین مدل اکنون باید برای GPU هم اتفاق بیفتد. به طور خلاصه، زیرساخت آینده به سمت پردازش ابری مبتنی بر GPU خواهد رفت.
دادههات از روز اول فعالیت تا امروز به طور قطع چالشهای زیادی را پشت سر گذاشته است. مهمترین چالشی که تا امروز پشت سر گذاشتهاید چیست؟
ما شرکت جوانی هستیم؛ هم از نظر سابقه کاری در این حوزه و هم از نظر تیم. چند اتفاق در بازار ایران کنار هم قرار گرفت و ما را به این سمت برد که بهجای حرکت صرفا در مسیر پیشینیان، متناسب با نیاز واقعی بازار فکر کنیم. واقعیت این است که چند ترند مهم همزمان در ایران رخ داده است. اولین ترند، کوچک شدن GDP ایران است. اقتصاد امروز ما نسبت به ۱۰ یا ۱۵ سال پیش تقریبا یکسوم شده، یعنی بازار دیگر توان خرید سابق را ندارد و این توان روزبهروز کمتر میشود. پس سرویسهایی که ارائه میدهیم باید بهشدت از نظر هزینهای بهینه باشند. ما همین را هدف قرار دادیم؛ و پاسخ این نیاز، از دل خود تکنولوژی بیرون آمد. به همین دلیل اولین سرویسی که انتخاب کردیم، کوبرنتیز بود.
اما کوبرنتیز معمولا بهعنوان سرویس گران شناخته میشود. چرا سراغ آن رفتید و چطور هزینهاش را مدیریت کردید؟
در ظاهر سرویس گرانی است، چون تکنولوژی بسیار پیشرفتهای دارد و امکانات گستردهای به کاربر میدهد. کوبرنتیز برای اپهایی طراحی شده که میلیثانیهها در آن سرنوشتسازند، ترافیک بالایی دارند و پرفورمنسشان باید عالی باشد؛ وگرنه کاربر کلافه میشود؛ اینکه چرا سبد خریدش پرید، چرا درگاه پرداخت باز نشد، چرا سرعت افت کرد و از اپ خارج شد و ...
در چنین شرایطی، راهکارهای ابری بهترین پاسخاند و هرچه تکنولوژیکتر باشند، بهینهتر عمل میکنند. کوبرنتیز دقیقا از همین جنس است، اما ما فکر کردیم چطور هزینه را پایین بیاوریم. نتیجهاش این شد که ما اولین شرکت در ایران هستیم که کوبرنتیز مجازی ارائه میدهیم.
تفاوتش چیست؟
کوبرنتیز اختصاصی را چند شرکت بزرگ و شناختهشده ارائه میدهند؛ غولهای بازار که نشاندار و پیشرو هستند. اما ما کوبرنتیز مجازی را ارائه میدهیم؛ یعنی تمام قابلیتهای نسخه اختصاصی را دارد، اما هزینهاش بهطور جدی کاهش پیدا کرده؛ حدود یکچهارم یا یکپنجم نمونههای اختصاصی. این اولین هدف ما بود، یعنی کاهش هزینه از دل خود تکنولوژی.
گفتید چالش دوم متفاوت است و بخشی از آن اصلا در اختیار شما نیست. دقیقتر بگویید این چالش چیست؟
این چالش را میتوان چالشهای بیرونی کسبوکارها نام گذاشت؛ مجموعه عواملی که بخشی به مایندست بازار مربوط است، بخشی به مایندست رگولاتور و بخشی هم به سیاستهای کلان کشور. این چالشها شامل چند موضوع حملات هکری، مشکلات حوزه انرژی، قطع برق و موارد مشابه می شود. واقعا راه حل جامع و کاملی وجود ندارد که بگویم کلید حل آن دست ما یا شرکت دیگری است، اما میتوان تمهیداتی داشت.
ما در همین جنگ ۱۲ روزه اخیر دیدیم که حتی بانکهای بزرگ، بانکهایی با چندین دهه سابقه، از دسترس خارج شدند. شرکتهای بزرگ و معتبر هم هک شدند. نکته جالب این است که اینها کسانی بودند که بیشترین سرمایهگذاری را روی زیرساخت داشتند: بهترین سرورها، بهترین تجهیزات، تیمهای متخصص؛ پس روشن است که همهچیز فقط به سرور ربط ندارد.
اگر داشتن بهترین سرورها کافی نیست، پس چه چیزهایی نقش تعیینکنندهتری دارند؟
بخشی از پاسخ در سیاستها و دستورالعملهاست. حتی اگر بهترین تجهیزات را داشته باشید، ممکن است در یک روز خاص از مدار خارج شوید و این اتفاق برای خیلیها افتاد. اما اگر بکاپهای حرفهای داشته باشید، میتوانید از بسیاری از آسیبها جلوگیری کنید. همچنین باید در سازمان، دستورالعملهایی برای کاهش احتمال هک ایجاد شود.
به عنوان مثال علاوه بر نام کاربری و کلمه عبور، باید لایه دوم تایید هویت فعال شود. این فقط برای کاربران نیست، برای تیم زیرساخت شرکت هم لازم است. وقتی اعضای تیم وارد پنلهای مدیریتی خودشان میشوند، احراز هویت دومرحلهای باید وجود داشته باشد. هر پنلی که مربوط به زیرساخت و مدیریت است، باید TFA داشته باشد. اینها مواردی است که بخشیشان فنیاند، اما بخش مهمی از آنها سیاستمحور هستند.
یعنی درواقع شما معتقدید باید لایههای امنیتی جدیدی ایجاد شود؟
بله. این لایههای امنیتی چیزی نیست که از نو اختراع شود، در دنیا وجود دارد. مسئله این است که باید وارد پالیسی سازمان بشود و الزام شود که فقط با این شیوه باید وارد سیستم شد. این لایه دوم احراز هویت میتواند پویا باشد، ایستا باشد، یا حتی بایومتریک؛ بسته به نیاز و سطح حساسیت.
ما در دادههات تلاش میکنیم فقط سرویس نفروشیم؛ بلکه سیاست استفاده از سرویس و دستورالعملهای استفاده امن را هم تعریف کنیم. این کار سادهای نیست، سخت است. کاربر ممکن است کلافه شود: هر بار خروج، دوباره رمز، دوباره پسورد، کپچا، احراز هویت...اما همین سختیهاست که مانع وقوع اتفاقات ناگوار میشود و امنیت واقعی ایجاد میکند.
درواقع میتوان گفت ایجاد این لایهها نوعی افزایش امنیت و چندمرحلهایسازی ورود است؟
بله. این همان لایههای امنیتی است که در دنیا وجود دارد؛ تنها مسئله این است که باید در سیاستهای سازمانی نیز ثبت شود تا کاربر بداند ورود به سرویس فقط و فقط از همین مسیر امکانپذیر است. اینFA2 یا احراز هویت دومرحلهای هم میتواند ایستا باشد، هم پویا و هم مبتنی بر بایومتریک. این ابزارها را ما تنها بهعنوان سرویس نمیفروشیم؛ بلکه در کنارش قصد داریم سیاست استفاده یا همان دستورالعمل بهرهبرداری صحیح را نیز تعریف کنیم. این بخش کار بسیار دشوار است، چون کاربر معمولا از فرآیندهای اضافی خسته میشود؛ اینکه هر بار خروج و ورود مجدد نیازمند رمز، کپچا یا احراز هویت چندمرحلهای باشد، از نظر تجربه کاربری سخت است. اما همین سختی است که در بزنگاهها مانع بروز اتفاقات ناگوار و آسیبهای جدی میشود.
آیا این نگاه، نوعی آیندهنگری در حوزه زیرساخت است؟
قطعا. ما امروز سختیهایی را طراحی و اعمال میکنیم که در روز مبادا به کمک کسبوکار میآید. در حال تدوین یک دستورالعمل جامع برای استفاده از زیرساخت ابری هستیم؛ یعنی اینطور نباشد که سازمان صرفا فضای ابری بخرد، بلکه بداند چگونه باید از آن استفاده کند تا در شرایط بحرانی آسیبی نبیند.
هزینههای زیرساخت کم نیست؛ شرکتها برای اپلیکیشنها و سرویسهایشان رقمهای بالایی هزینه میکنند. اما اگر درست استفاده نکنند، ممکن است همین زیرساخت گرانقیمت در زمان بحران هیچ کمکی نکند. درحالی که یک دستورالعمل ساده میتواند بسیار نجاتبخش باشد. این همان هدف دوم ماست: ارائه مشاوره و راهنمایی برای استفاده درست و ایمن از زیرساخت.
بخش قابلتوجهی از کسبوکارهای کوچک و متوسط، تیم زیرساخت یا دوآپس ندارند. اپ را میشناسند، اما زیرساخت را نه. معمولا فضای ابری یا سرور میخرند بدون اینکه بدانند آیا مناسب اپلیکیشنشان هست یا نه. ما متوجه شدیم بسیاری از شرکتهای ارائهدهنده، صرفا سرویس میدهند و هیچکس به مشتری توضیح نمیدهد چه زیرساختی برای چه نوع اپ مناسب است.
در الکامپ نمونههای زیادی داشتیم که کسبوکار از داون تایم یا کاهش پرفورمنس گله میکرد؛ بعد مشخص شد اپ هایتک است، اما زیرساخت سنتی خریده، یعنی تناسب رعایت نشده است. ما اینجا ورود کردیم و مشاوره قبل از فروش را تبدیل به یک خدمت اصلی کردیم. گاهی اصلا لازم نیست مشتری هزینه جدیدی کند. فقط چند تنظیم ساده کافی است تا سرویس با همان زیرساخت فعلی بهینه کار کند. گاهی هم برعکس، زیرساختِ خریداریشده بسیار کمتر از نیاز واقعی است. این نگاه باعث میشود کسبوکار در این شرایط اقتصادی بتواند هزینههایش را بهتر مدیریت کند، ولی در عین حال پرفورمنس و فروشاش هم ارتقا پیدا کند.
برنامه شما برای آینده چیست؟
برنامه ما این است که طی سه سال آینده، تمام سرویسهای ابری با بالاترین تکنولوژی موجود را ارائه کنیم. یک برنامه ویژه هم برای زیرساخت هوش مصنوعی داریم. پیشبینی ما این است که بازار AI در ایران رشد جدی پیدا میکند و اپلیکیشنهای هوش مصنوعی افزایش خواهند یافت. اما زیرساخت کشور در این حوزه عقبتر از نیاز بازار است. حتی شرکتهای بزرگ هم با فاصله کمی از ما قرار دارند، یعنی همه عقب هستیم. این حرف انتقادی نیست؛ هشداری است که باید برای آینده فکر شود.
علت اینکه بسیاری از شرکتها تا امروز برای زیرساخت AI اقدامی نکردهاند، هزینه بسیار بالای سختافزار است. هماکنون حتی شرکتهای بزرگ هم در ارائه GPU دچار مشکلند؛ یا ظرفیت ندارند یا نقدینگی لازم برای توسعه این سرویسها را ندارند. در اینجا حکمرانی باید وارد شود و تصمیمگیری کند، زیرا توسعه زیرساخت AI نیازمند تامین مالی و برنامهریزی کلان است.
نکته مثبت هم این است که دانش فنی ایران بسیار قوی است؛ برنامهنویسان و متخصصانی داریم که توان ساخت نرمافزارها و مدیریت این سختافزارها را دارند. بنابراین مشکل اصلی، دانش نیست؛ هزینه سختافزار است.
با توجه به صحبتهایی که داشتید، بخشی از حمایت توسعه زیرساخت و AI به دولت و قوانین رگولاتوری برمیگردد. پیشبینی شما چیست؟ آیا در شش ماه دوم سال امکان دارد استقبال از این سرویسها به حدی برسد که زیرساخت کافی فراهم شود؟ یا فکر میکنید دولت باید حمایت بیشتری انجام دهد؟
دو نکته اصلی وجود دارد. اول امکان سنجی و برآورد بازار است. در واقع، هنوز دادههای کافی برای ارزیابی بازده سرویسهای AI وجود ندارد. مشتریان تازه وارد این حوزه میشوند و بازار هنوز شکل نگرفته است. بسیاری از شرکتهای ارائهدهنده زیرساخت هنوز نمیدانند چه ظرفیت و تقاضایی در بازار وجود دارد. دوم، رقابت با سرویسهای AI خارجی است. غولهای تکنولوژی خارج از کشور زیرساختهای بسیار قدرتمندی دارند و سرویسهایشان آماده استفاده است. این سوال مطرح میشود که آیا کاربران ایرانی از اپهای داخلی استقبال خواهند کرد، وقتی نمونههای خارجی هم کار میکنند؟ نکته امیدوارکننده این است که تجربه کاربری و زبان فارسی میتواند تفاوت ایجاد کند. حتی سرویسهای خارجی امروز قادرند پاسخهای خوب فارسی ارائه دهند، اما تجربه کاربری کاملا بومی و منطبق با فرهنگ ایرانی مزیت اپهای داخلی است.
اگر بخواهیم نگاه ریگولاتوری داشته باشیم، چالش دیگری هم مطرح میشود؛ اگر دولت بخواهد شرکتها یا سازمانهای دولتی را مجبور به استفاده از سرویسهای AI داخلی کند، زیرساخت داخلی باید آماده و منابع مالی لازم فراهم باشد. بدون این پشتیبانی، حتی تصمیمات حکمرانی موثر نخواهد بود، زیرا راهاندازی سرویسهای پایدار AI هزینهبر است و نیاز به GPU و سختافزار قدرتمند دارد.
همچنین، یک نکته مهم در مورد رگولاتوری کلی است. من مخالف تنظیمگری نیستم؛ در واقع، تنظیمگری میتواند بسیار مثبت باشد. مثالهای جهانی روشن هستند. دسترسی به محتوای ۱۸+ مشروط به احراز هویت است و درجهبندی سنی فیلمها برای محافظت از کودکان اعمال میشود. اینها نمونههایی از سیاستهای صحیح حاکمیتی است که به حفظ امنیت و نظم در بازار کمک میکند.
در مجموع، چالش اصلی ترکیبی است از بازار نوظهور، رقابت خارجی، آمادهسازی زیرساخت و سیاستهای حکومتی. موفقیت اپهای داخلی در حوزه AI به همگرایی این عوامل و حمایت منطقی دولت وابسته است.
با توجه به تجربه جنگ ۱۲ روزه و عملکرد سیستمهای امنیتی، مخصوصا مجوز افتا، به نظر شما چرا بانکهای دولتی و شرکتهای بزرگ دولتی آسیب دیدند؟ آیا کارکرد رگولاتور و مجوزها آنطور که انتظار میرفت نبود؟
مشکل اصلی محدود کردن بازار توسط رگولاتور است. مجوز افتا که شرکتها را مجبور میکرد با پیمانکاران مشخص کار کنند، در ظاهر یک لایه امنیتی ایجاد میکرد، اما در عمل انتخابها را محدود کرد. وقتی یک بانک یا شرکت دولتی باید فقط از بین تعداد محدودی ارائهدهنده دارای مجوز افتا انتخاب کند، ممکن است سرویس بهینهتر بازار را از دست بدهد. تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که این محدودیت، به جای افزایش امنیت، باعث آسیبپذیری شد.
حتی اگر یک سرویس باگ داشته باشد و سرویس دیگر بدون مشکل باشد، شرکتها امکان استفاده از بهترین سرویس را ندارند، چون مجبور به انتخاب از سبد مجاز هستند. این یعنی رقابت کاهش یافته و کیفیت خدمات پایینتر میآید. در واقع، تنظیمگری به جای اینکه بازار را گسترش دهد و رقابت را افزایش دهد، آن را کوچک کرده و دست شرکتهای کوچک و متوسط را از دسترسی به مشتریان دولتی کوتاه کرده است.
همچنین این محدودیتها رانت ایجاد میکند. وقتی مجوز خاصی کلید ورود به یک بخش از بازار است، بهطور طبیعی امضای طلایی و رانت شکل میگیرد. بنابراین محدودیتهای فعلی، نه تنها پاسخ مناسبی به نیاز امنیتی بازار نمیدهند، بلکه باعث کوچک شدن بازار و کاهش رقابت میشوند.
به نظر من، رگولاتور باید نگاه خود را بازتر کند. چه در حوزه زیرساخت، چه در حوزههای دیگر وب. اگر قصد دارد بحرانهایی مثل جنگ ۱۲ روزه تکرار نشود، باید سیاستها به گونهای باشد که بازار آزادانهتر و رقابتیتر عمل کند، انتخابها متنوع باشد و شرکتها بتوانند سرویس بهینه را بر اساس نیاز خود انتخاب کنند.
انتهای پیام
مرتبط با: