ورود به بازار جهانی کریپتو با اوپکس
اوپکس یکی از پلتفرمهای فعال در حوزه تبادل رمزارز است که با تکیه بر ساختار متنباز و نگاه فناورانه شکل گرفته و تلاش می کند مدل تازهای از ارائه خدمات کریپتویی را در ایران توسعه دهد. این مجموعه پروژهای جمعی است که هدفش فقط تجارت نیست، بلکه ایجاد بستری برای مشارکت، توسعه دانش فنی و حضور رقابتی کاربران ایرانی در بازار جهانی است.
در همین راستا، کاماپرس پای صحبتهای میرسهیل نیکزاد، مدیرعامل اوپکس، درباره چالشهای قانونگذاری، امنیت صرافیها، آینده پول خصوصی و مسیر پیشروی بازار کریپتو نشسته که خلاصه آن را در ادامه میخوانید.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
براساس یک سوال کلیشهای و همیشگی، بیتکوین بخریم یا نخریم؟
من هر وقت هرچقدر پول داشته باشم، بیتکوین میخرم. یعنی در این موضوع خیلی وسواس به خرج نمیدهم. چون معمولا پول زیادی یکجا به دستم نمیرسد که بخواهم خرید بزرگی انجام دهم؛ اگر خریدی هم میکنم اندک است. بنابراین اگر ضرری هم بکنم، همان لحظه صدای غمگینی در ذهنم ایجاد نمیشود. به شما هم پیشنهاد میکنم همیشه بخرید، هرچند ممکن است بازار اصلاحهای خشن داشته باشد. بیتکوین بخرید، اما آدابش را رعایت کنید. امنیت را حتما جدی بگیرید و درصد زیادی از سرمایهتان را، مخصوصا روی داراییهای پرریسک با فناوری نوین، متمرکز نکنید. فناوری غیرمتمرکز است اما نباید از این بازار جا بمانید.
این آدابی که اشاره کردید شامل چه چیزهایی میشود؟ چه خط قرمزی برای کسی که میخواهد وارد فضای کریپتو شود، وجود دارد؟
عقل. چیز دیگری خیلی کمک نمیکند. عقلتان باید دستتان باشد. مراقب باشید که این عقل، مسواکزده و تمیز و براق و شفاف و روغنکاریشده آماده کار با هر فناوری باشد. عقلتان باید فعال باشد تا بتوانید درست تصمیم بگیرید.
کارشناسان معمولا میگویند بخشی از سرمایه را وارد این فضا کنید. آن بخش باید چند درصد باشد؟
۱۵، ۲۰ یا ۳۰ درصد؛ بسته به اینکه شغل و مهارتهای شما چیست. اگر شما کارگزار یک بازار رمزارز باشید، احتمالا دسترسی و مدیریت خوبی در ورود و خروج نقدینگی دارید و میتوانید درصد بیشتری از سرمایه را در این فضا نگه دارید. اما منظور ما این است که نباید تمام ریسک یک دارایی را بر دوش یک رسانه ارزش بگذارید. پولها رسانههای ارزشاند. بیتکوین، تتر، ریال، دلار یا هر چیز دیگر، تاریخشان را که نگاه کنید معمولاً نسبت به هم، قیمتهای ثابتی ندارند و مدام در حال تغییرند. بنابراین چنین رفتاری عاقلانهتر است. هم توصیه بزرگان همین است، هم رفتارشان و هم نتیجهاش معمولا بهتر است.
بزرگترین چالش در فضای کریپتو چیست؟
قانونگذاری. ماجرا به لحظهای رسیده که باید بپذیریم و صلح کنیم؛ نمیتوانیم با یک فناوری مخاصمه داشته باشیم. نمیتوانیم با چالش، یک فناوری را رشد دهیم یا مانع یک تغییر بشویم. مجبوریم آنچه را که تقدیر است بپذیریم و با چشم باز و هوشمندانه و با رعایت همه جوانب با آن مواجه شویم. اگر فناوریهایی آمده که امکان استفاده بهتر، خلاقانهتر یا با قابلیتهای بیشتر از داراییهایتان را میدهد، نباید در برابرش مقاومت کرد. ایستادن در برابر فناوری چه سابقه درخشانی برای کسی داشته؟
به طور واضح منظور شما از فناوری چیست؟
فناوری فقط برق و الکترونیک نیست. فناوری یعنی فوتوفن؛ یعنی اینکه بدانید کاری را چطور انجام بدهید. فناوری یعنی دانش استفاده از ابزار. و این دانش در یک فایل ذخیره نمیشود.آنچه لازم داریم این است که همه طرف ها، همه ذی نفعان و همه کسانی که حقی در این حوزه دارند، برگردند و وظایفشان را درست و بنیادی نگاه کنند.
میدانم هیجان بیتکوین برای شما که کم میخرید و قیمتش بالا میرود جذاب است. من تلخیاش را هم چشیدهام؛ اینکه به کسی بیتکوین بدهکار باشم و قیمت بالا برود و بدهیام زیاد شود. میخواهم بگویم یکبار موضوع را از زاویه دیگر نگاه کنید. این چیزی که دربارهاش حرف میزنیم فقط فناوری نیست؛ موضوع این است که دانستن یک چیز جدید در کشور، میان دوستانتان و میان شرکتهایی که با آنها روابط تجاری و کاری دارید چه اثراتی دارد.
زیرساخت امنیت در فضای بلاکچین و رمزارز در ایران چقدر شکل گرفته است؟ چون شاهد هک برخی صرافیها بودیم و این موضوع تا حدی اعتماد کاربران را کاهش داد. ارزیابی شما چیست؟
در این ماجرا خبر و هیجان و شوآف بیشتر از واقعیت فروخته شد. واقعیت این بود که با یک تیم بسیار حرفهای طرف بودیم. من سه یا چهار سال پیش، در سفر جیتکس، بیش از چهارصد کسبوکار بلاکچینی در دنیا دیدم و بررسی کردم. هر فناوری که در دنیا استفاده میشد آنجا حضور داشت؛ پیچیدهترینش هم الگوتریدینگ روی دکس بود.
موهبت این حوزه این است که درباره دانشی رایگان و متنباز صحبت میکند؛ دانشی که متعلق به کسی نیست و با همت خود کاربران پیش میرود. جذابیت اصلی برای من همین متنباز بودن است. شما نمیتوانید درباره برنامهنویس کریپتو بگویید مرد است یا زن، تهرانی است یا شهرستانی. حتی نمیدانید ایرانی است یا نه. این اصلا موضوع نیست. موضوع اصلی این است که چقدر توانستهای از این رودخانه ماهی بگیری.
اگر نتوانید در این فضا تعامل ایجاد کنید، بازندهاید. هیچکس دنبال دعوا نیست. سؤال مهم این است که چه کنیم تعامل شکل بگیرد؟ این سؤال را حتی در متنی که دوستان فرستاده بودند دیده بودم که خیلی خب، گرفتاریها معلوم است؛ ترفند چیست؟
ترفند چیست؟ شما چه راهکاری دارید؟
یک راه بسیار جسورانه دارم که شاید اولین بار است در رسانه شما میگویم. اگر بتوانیم این کار را انجام دهیم، فقط یک راهحل باقی میماند. ماجرای توکنیزیشنها دیگر تمام شده؛ اگر امروز توکنیزیشن نداشته باشید، یک جای کارتان میلنگد. قانونگذاریاش نیمهکاره است، بازار فروشش نامشخص است، و اینها وارد فرایندهای اداری مثل برقکشی و آب و گاز میشود. آنچه امروز باید بفهمیم شجاعت و جسارت قانونگذاری است و اجازه دادن به پدیدهای به نام پول خصوصی. یعنی من و شما بتوانیم پول چاپ کنیم؛ البته زیر سایه قانون و با حمایت کامل آن. قانون باید از کسی که توانایی انجام این کار را دارد حمایت کند. الان چون این کار بدون حمایت انجام میشود، ۹۰ درصد افراد متخلف میشوند. قانون نباید در شکل فعلی بماند.
پول بسیار حساس است و بانکهای مرکزی شوخی ندارند. اما خود بانکها هم امروز درگیر شوخیهای جدیاند؛ در آمریکا و اروپا هم همین است. پدیده بانک متمرکز از نظر اقتصادی قابل چالش است؛ نه بهمعنی اینکه ضعیف باشد، بلکه چون سالها چارچوبش تثبیت شده و اکنون زمان بازنگری است. امروز روزی ۷ هزار و ۵۰۰ کوین جدید در دنیا چاپ میشود. وقتی این فناوری با این سرعت در حال انفجار است، سکوتکردن یا نگاه منفی داشتن منطقی نیست.
این شرایط برای ایران چه معنایی دارد؟
شما کشوری دارید که میخواهد اقتصاد درونزا و قدرتمند داشته باشد، و از سوی دیگر نظام بانکی بینالمللی به سختی به شهروندان خدمات میدهد. بنابراین چارهای نیست جز اینکه از همینجا از آنسوی دنیا پول دربیاورید. روزانه ۴ و نیم تریلیون دلار کریپتویی در جهان بین کیفپولها جابهجا میشود، نیمی بیتکوین و نیم دیگر آن پروژههای دیگر است. چرا جوان ایرانی نتواند کوین خودش را چاپ کند؟ چرا احساس کند دستش بسته است؟ چرا اگر در کشور دیگری بود، میتوانست، اما اینجا نه؟ او امروز پروژههای خارجی را میسازد، پولش را تتر میگیرد و میفروشد. چرا حق ندارد در کشور خودش همین کار را انجام دهد؟
یعنی مشکل اصلی، ممنوعیت و محدودیت داخلی است؟
دقیقا. چه چیزی ممنوع شده؟ چه کسی از چه کسی میترسد؟ این جوان قرار نیست جادو کند. میتواند همین کار را در اتاق شیشهای تحت نظارت لحظهای انجام دهد. کافی است مسیر قانونی باز شود.
اگر چیزی از این جغرافیا برود، از دست رفته است. این حرف از روی احساس نیست؛ از روی عدد است. یک درصد مارکتکپ جهان متعلق به ایران است؛ نوزده درصد دیفای ایرانی است. دیفای یعنی بدون اینکه بدانند چه کسی هستید، سرویس بفروشید.
اقتصاد ما سالها برای حفظ ارزش پول تلاش کرده، اما باید اجازه داد ایرانی هم بفروشد. ظاهر موضوع شاید ساده باشد اما دعوا همینجاست. این موضوع کمی دانش، کمی حسننیت و کمی قدرت میخواهد که در بخشی از دولت جمع شود تا نظارت و امکان رقابت را فراهم کند. اگر این اتفاق بیفتد، فرد عادی ایرانی که فقط به این فناوری مسلط است، فرصت رقابت پیدا میکند؛ نه رابطهدارها. این یک بذر اقتصادی است؛ شاید روزی باران بیاید و شکوفا شود.
به نظر شما فضای فعلی برای ایجاد زیرساختهای درست در حوزه بلاکچین و رمزارز در ایران هنوز فراهم نشده یا مسئله نگاه سلیقهای است؟
به نظر من حتی از نگاه سلیقهای هم عقبتر هستیم؛ یک نگاه انحصارگر وجود دارد. نگاهی که فارغ از اینکه موضوع چیست، فقط میخواهد ببیند آیا میتواند از آن پولی دربیاورد یا نه. اگر انحصار سودی برای آن نگاه داشته باشد، ادامه میدهد؛ اگر نداشته باشد، اهمیت نمیدهد که دیگران چه چیزی به دست میآورند.
این نگاه حتی عقبتر از نگاه به منافع دولت است. اگر قرار است دولتی از یک حوزه سود ببرد، بسیار خوب؛ بردارد. اما انحصار از این حوزه باید برداشته شود تا رقابت شکل بگیرد. چون درآمد این صنعت ارزی است و از جیب هیچ مسئولی پولی برداشته نمیشود.
اگر سمت دولتی یا بنگاه حاکمیتی نتواند پروژه بینالمللی موفق ایجاد کند، چه باید کرد؟
خیلی ساده اگر آن مسئول بهعنوان یک مقام دولتی یا یک بنگاه نیمهدولتی نمی تواند یک پروژه خوب بینالمللی راه بیندازد و ارز وارد کشور کند، اجازه بدهد من این کار را انجام دهم. اگر مشکل واقعا ورود ارز است، بگذار من این کار را بکنم. ما میگوییم این افتخار مال شماست.
مسئله این است که آدمهای دنیا اصلا درگیر دعوای داخلی ما نیستند. آنها نمیدانند ما اینجا سر یک رانت سینوسی با هم زد و خورد داریم. برایشان مهم نیست. فقط بگذارید پول پشت مانیتورشان برسد.پیشنهادهای ما را داخل کشور ریجکت نکنید. بگذارید به مسابقه بینالمللی برسند. اگر مشتری جهانی نخواست، برگردد. اما بگذارید ما در مسابقه شرکت کنیم.
اوپکس با چه هدفی راهاندازی شد؟ چه نیازی در کاربران موجب شد تا این پلتفرم راهاندازی شود؟
اوپکس به زبان خارجیها، یک کار جمعی بود. ما فرض کردیم کاری که انجام میدهیم فراتر از کمک به اقتصاد یک شرکت کوچک است. آن شرکت در آن مقطع ابعادی نداشت که اثر ملی یا جهانی بگذارد؛ اما این پلتفرم میتوانست اثر بزرگتری داشته باشد. ما پلتفرمی برای تبادل ساختیم که شما بتوانید متنش را با لایسنس آزاد و رایگان دریافت کنید. اگر خواستید، با همان متن بروید و یک کسبوکار جدید راه بیندازید، این همان مفهوم متنباز یا اپنسورس(open source) است، لایسنسهای مختلفی دارد؛ معروفترینش MIT است که به همان دانشگاه MIT هم ربط دارد.
کاربرد این لایسنس برای توسعهدهندگان چیست؟
معنایش این است که من بهعنوان سازنده حقوق معنوی یک نرمافزار یا فایل را با این لایسنس منتشر میکنم و اعلام میکنم شما مجازید هر کاری خواستید با آن انجام دهید؛ بهجز کارهای خلاف. حتی میتوانید نسخه تجاری بسازید و بفروشید و من هیچ ادعای مالی نسبت به آن ندارم. لینوکس معروفترین مثال است. برای همین هم ما دیوانه نیستیم؛ دنیا سالهاست با این مدل جلو میرود. اما درباره اوپکس، ما یک پروژه در حد یک کار کدنویسی برای یک پلتفرم بودیم. بودجه فقط برای ساخت پلتفرم داشتیم. برای تبلیغ حتی بودجه نداشتیم.
شما اشاره کردید که تصور عمومی از هک اغراقآمیز است. منظورتان چیست؟
آنچه در فیلمها میبینید با واقعیت فرق دارد. هک در دنیای واقعی یک موضوع مهندسی و مدیریتی است. وقتی شما پول زیادی را مدیریت میکنید و شریک سومی مثل بانک وجود دارد، او از طریق بانک مرکزی و رگولاتوری دستورالعملهایی میدهد و ریسک را پوشش میدهد.
در رمزارز این شریک سوم وجود ندارد. اصل سوغات این فناوری همین است؛ پول را بدون شریک سوم جابجا کنید. قبل از بیتکوین چنین چیزی ممکن نبود. حتی میتوانید بدون اینترنت، با یک کاغذ و قلم، کیفپول بیتکوین بسازید. چون کیفپول یک عدد و آدرسش تابع همان عدد است. این یعنی کنترل کامل؛ اما در مقابلش مسئولیت مدیریت متفاوتی هم لازم است.
در این فضا اختلالها یا حملات امنیتی طبیعیتر است؟
بله. در همه دنیا سیستمهای نرمافزاری دچار اختلال میشوند. اما وقتی فشار همزمان از خارج و داخل وارد شود، وضعیت سختتر میشود. برخی محدودیتهای داخلی هم کاملا غیرمنطقی، غیرحقوقی و اشتباه هستند. اما در هر حال باید عملکرد را با سناریوهای ممکن سنجید.
اگر بخواهید نمره بدهید، ارزیابی شما از وضعیت فعلی چیست؟
نمره تجاریسازی و رگولاتوری ضعیف، اما تکنولوژی و مدیریتی که از سمت ما و جامعه توسعهدهندگان رخ داده، خوب است. بچههای کامیونیتی کار بزرگی کردهاند؛ حیف است این ظرفیت از بین برود. واقعاً ارزشمند است.
پیشبینی شما از بازار کریپتو در ششماهه دوم سال چیست؟ قرار است چه اتفاقی بیفتد؟
پیشبینی ماهانه برایم بسیار سخت است. اگر بخواهم جواب دقیق و منطقی بدهم، باید بگویم در حال حاضر با اینکه ادعا میکنم تا حدی میدانم، اما تیم هزینه و ساختار لازم برای رصد اطلاعاتی که بشود بر اساسش تخمین ماهانه داد، در اختیار ندارم. بنابراین تحلیل شخصیام مبتنی بر اخباری است که وجود دارد و معمولاً تحلیلم به دلیل کار قانونگذاری و راهاندازی کسبوکار، نگاه سالانه یا چندساله دارد؛ چون باید بدانم پنج سال بعد چه رخ میدهد.
برای من مهمتر است که سه پروژه روی میز باشد؛ اگر یکی تا شش ماه دیگر جواب نداد، آن یکی را روشن کنیم و ادامه بدهیم. شاید تصور اولیه دقیق از آب درنیاید، اما با آمادهکردن سناریوهای مختلف میشود کار را جلو برد.
کسبوکارهای کریپتویی هم همین الگو را دنبال میکنند؟
معمولاً بله. شما در بسیاری از استارتاپهای کریپتویی میبینید که یکجورپکیج دارند؛ یک سایت فروش، یک توکن، یک بلاکچین. هرکسی از اینها چند مورد را کنار هم دارد تا اگر قانونگذار در یکی از حوزهها چراغ سبز داد، آن بخش بتواند حرکت بیشتری در بازار انجام دهد.
انتهای پیام