صنعت گردشگری ایران زیر سایه جنگ و ناپایداری اقتصادی
در روزهایی که نوسانهای سیاسی و اقتصادی، نفس بسیاری از کسبوکارها را تنگ کرده، گردشگری بیش از دیگر بخشها طعم بیثباتی را چشیده است. فعالان این حوزه میگویند بحرانها تنها مسیر حرکتشان را کند نکرده، بلکه مسیر برنامهریزی را هم تیره کرده است. در چنین فضایی، گفتوگو با مدیران باسابقهای که سالها با فراز و فرودهای این صنعت زیستهاند، تصویری روشنتر از دشواریهای امروز و چشمانداز فردا ارائه میدهد؛ تصویری که هم از ریشه مشکلات میگوید و هم از امیدی که هنوز در دل فعالان گردشگری زنده است.
سید محمد هادی نیرومند، مدیرعامل و بنیانگذار مجموعه گردشگران شیراز، در گفتوگو با کاماپرس وضعیت کنونی این حوزه را بحرانی توصیف میکند و مهمترین مشکل فعلی را نبود ثبات، امنیت و حمایت عملیاتی دولت میداند که مانع بازگشت گردشگری به شرایط عادی و رونق پایدار شده است.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
با توجه به جنگ ۱۲ روزه و بحرانهای پس از آن، ارزیابی شما از چالشهای کنونی فضای گردشگری چیست؟ مهمترین چالشی که همچنان ادامه دارد چیست؟
واقعیت این است که در حدود ۳۰ سال فعالیت من در حوزه گردشگری، همواره با چالشهای متعدد روبهرو بودهایم. تنها در چند سال گذشته، از سیل نوروز شیراز گرفته تا ترور سردار سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی، اعتراضات داخلی و بحران بنزین و سپس کرونا، تجربههای تلخ بسیاری داشتهایم. شاید عجیب باشد اما کرونا سادهترین این مشکلات بود، چون جهان با ما همراه و همدرد بود. سایر بحرانها بیشتر مشکلات داخلی بودند که ایران را به نوعی جزیرهای کرده بود و ارتباطات خارجی را محدود میکرد؛ در حالیکه گردشگری برای رونق نیازمند صلح، امنیت و تعاملات بینالمللی است. به همین دلیل از نظر من مدیران، خصوصا مدیران گردشگری در ایران مدیران بحران هستند.
جنگ ۱۲ روزه درست در آغاز فصل سفر آغاز شد و هم خود جنگ و هم احتمال تداوم آن باعث شد بسیاری از گروههای ورودی سفرشان را لغو کنند؛ گروههایی که گاه یک سال برای جذبشان تلاش شده بود. از سوی دیگر، هزینههای بالای پرسنل، اجاره، بیمه و ساختار بزرگ مجموعه باعث شد تنها بتوانیم برنامهریزی کوتاهمدت و تاکتیکی داشته باشیم؛ زیرا در چنین شرایطی امکان تدوین استراتژی بلندمدت وجود ندارد. واقعیت این است که صنعت گردشگری در هر بحران اولین بخشی است که آسیب میبیند و آخرین بخشی است که به وضعیت قبل بازمیگردد. ما در هرشرایطی تمام تلاش خود را برای خدمترسانی انجام میدهیم.
آیا در این شرایط بحرانی به خروج از صنعت گردشگری یا تغییر حوزه کاری فکر کردهاید؟
خیر، اصلاً چنین چیزی امکانپذیر نیست. گردشگری برای من مثل فرزندی است که ۳۰ سال برایش زحمت کشیدهام؛ نمیتوانم به خاطر مشکلات موقت آن را رها کنم. این تنها یک کسبوکار نیست، بلکه سالها مطالعه، پژوهش، تدریس و سخنرانی در این حوزه انجام دادهام و ریشهام با گردشگری گره خورده است. بنابراین خروج از این حوزه منطقی نیست، هرچند ممکن است فعالیتهای جانبی برای تأمین هزینهها داشته باشیم.
برخی کشورها مثل چین امکان تغییر سریع حوزه فعالیت را دارند؛ اما در ایران این کار محدود است. با این حال، تلاش میکنیم با چابکی بیشتر و درآمدزایی جانبی، منابع لازم برای حفظ گردشگری را تأمین کنیم. بیش از ۱۰۰ نفر در مجموعه ما مشغول به کار هستند و مسئولیت امنیت شغلی آنها بر عهده ما است. من به آینده گردشگری ایران بسیار امیدوارم؛ زیرا ایران ظرفیت بالقوهای دارد که هیچ کشوری در دنیا ندارد و مردم جهان همواره منتظر شرایط پایدار برای سفر به ایران هستند. تجربه دوران خاتمی و دوران برجام این انتظار جهانی را ثابت کرد.
نقش دولت در حمایت از کسبوکارهای گردشگری چیست؟ آیا از سوی دولت کمکی دریافت کردهاید؟
حقیقتا دیگر روی دولت حساب نمیکنم. در طول سالها از دولتهای مختلف وعدههای بسیاری شنیدهایم، اما حمایت واقعی دریافت نکردهایم. امروز هم صحبت از تخصیص بودجه به بنگاههای بالای ۲۰ نفر میشود، اما ما هیچگاه چنین حمایتی ندیدهایم. حتی در اوج کرونا که یک فاجعه جهانی بود و همه دنیا از کسبوکارها حمایت کردند هیچ کمکی به ما نشد. تنها نتیجه جلسات متعدد با دولت این بود که یادآوری کردند مالیاتهای معوق را باید پرداخت کنیم.
حتی در بحران اخیر، درخواست ساده ما این بود که دولت حداقل بیمه پرسنل را برای مدتی تقبل کند، اما هیچ نتیجهای نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفتهایم تنها به توان داخلی خود تکیه کنیم و روی دولت حساب باز نکنیم.
پیشبینی شما از وضعیت گردشگری در نیمه دوم سال چیست؟
متاسفانه وضعیت خوبی پیشبینی نمیکنم. نیمه اول سال از دست رفت و نیمه دوم همیشه ضعیفتر از فصل بهار و تابستان است. علاوه بر این، شرایط اقتصادی، نوسان شدید ارز و فضای سیاسی غیرقابل پیشبینی، تصمیمگیری مردم برای سفر را دشوار میکند. صنعت گردشگری به ثبات، صلح و امنیت نیاز دارد؛ بدون اینها هیچ برنامهریزی بلندمدتی امکانپذیر نیست.
از میان بخشهای مختلف گردشگری، مانند تورهای داخلی و خارجی، کدام بخش اکنون وضعیت بهتری دارد؟
تورهای داخلی نسبت به سایر بخشها وضعیت بهتری دارند، اما آنها نیز با چالش بزرگی مواجه هستند؛ فعالیت گسترده سایتها و افراد غیرمجاز. این گروهها بدون مجوز، بدون پرداخت هزینههای دفتر و پرسنل و بدون نظارت، با قیمتهای بسیار پایین فعالیت میکنند و بازار رسمی را دچار مشکل کردهاند. آژانسهای معتبر مسئولیتپذیری و رعایت چارچوب قانونی دارند، اما این باعث میشود در مقایسه با رقبا کمتر جذب مشتری داشته باشند. این مسئله ضربه جدی به بازار داخلی وارد کرده و دستگاههای نظارتی تاکنون نتوانستهاند عملکرد مؤثری داشته باشند.
وضعیت آموزش در حوزه گردشگری چگونه است؟ آیا در شرایط بحرانی رونق آموزشی بیشتر میشود؟
برخلاف انتظار، آموزش گردشگری هم اکنون رونق ندارد. خانوادهها فرزندانشان را به حوزههایی میفرستند که آینده روشنتری دارند، مانند هوش مصنوعی. آنها درباره گردشگری اطمینان ندارند و نمیدانند این وضعیت چه زمانی تغییر میکند. در حالی که به نظر من اکنون بهترین فرصت برای آموزش است؛ زیرا افراد میتوانند بدون فشار کاری مهارت کسب کنند و برای دوران رونق آماده شوند. در گذشته، زمانی که گردشگری رونق داشت، حتی کمبود راهنما و هتل داشتیم و علاقهمندان به آموزش به سرعت جذب میشدند، اما اکنون استقبال به شدت کاهش یافته است.
سخن پایانی؟
تنها امید من این است که روزی ظرفیتهای بالقوه گردشگری ایران بالفعل شوند. ایران کشوری استثنایی با جاذبههای منحصربهفرد، مردم مهماننواز و فرهنگی که جهان شیفته آن است. بارها دیدهایم مسافرانی که هنگام بازگشت گریه میکنند یا از تصویر اشتباه کشورشان درباره ایران ناراحت هستند. گردشگری ایران میتواند بهترین ابزار دیپلماسی فرهنگی باشد.
انتهای پیام
مرتبط با: