کمبود مواد اولیه، بزرگترین چالش صنعت چرم ایران
چرم نه فقط یک صنعت، بلکه هنری با قدمت بسیار زیاد در ایران است. به طوری که محصولات چرمی دوخته شده در ایران معمولا علاقمندان بسیار زیادی از سراسر جهان دارد. اما صنعت چرم در ایران بهرغم پتانسیل بالا برای جهانی شدن و داشتن نیروهای متخصص این حوزه، از مشکلاتی چون کمبود مواد اولیه رنج میبرد.
نیما نایب، مدیرعامل برند چرم اصل نایب در گفتوگوی اختصاصی با کاماپرس از این چالش و فعالیتهای خود در چرم اصل نایب سخن گفته است.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
داستان تولد «چرم اصل نایب» چه بود؟ چه شد که وارد حوزه چرم شدید، چه نیازی در بازار وجود داشت و چه عاملی باعث شد تصمیم بگیرید بهصورت جدی در بازار چرم فعالیت کنید؟
واقعیت این است که ما از همان ابتدا، بهواسطه شغل پدرمان وارد این حوزه شدیم. پدر ما حدود ۳۵ سال پیش تولیدکننده محصولات چرمی بود و محصولات خود را بهصورت گسترده در بازار و در سراسر ایران توزیع میکرد. ما هم بهمرور که بزرگتر شدیم، شاگرد پدر بودیم. پدر تا جایی که امکان داشت، به ما آموزش داد و باقی مسیر را خودمان در بازار یاد گرفتیم.
ادامه فعالیت ما از این جهت بود که ذهنیت بازتری نسبت به نسلهای قدیمیتر داشتیم. ما میتوانستیم مسیرهایی را ببینیم که شاید قدیمیترها با روشهای سنتی و محاسبات قدیمی به آن نمیرسیدند. کمی بهروزتر جلو آمدیم و نتیجه هم گرفتیم. تمام تلاش ما این بود که بر مبنای فعالیت در حوزه آنلاین حرکت کنیم؛ مسیری که برای ما کمهزینهتر هم باشد. دیگر دوران آن گذشته که بخواهید در خیابان بازار یا هر جای دیگر، ۴۰۰ یا ۵۰۰ میلیون یا حتی یک میلیارد تومان اجاره بدهید و منتظر بمانید تا مشتری به سراغ شما بیاید. امروز همهچیز پیشرفت کرده است. مردم دیگر لازم نیست حضوری به فروشگاه بیایند و با یک اسکرول ساده میتوانند کل فروشگاه را ببینند، محصولات را بررسی کنند و بهراحتی خرید انجام دهند. با درگاههایی که پلتفرمهای مختلف مانند اسنپ و دیجیکالا ایجاد کردهاند و شرایط پرداخت اقساطی، فروش بسیار بهتر شده است.
شما بهعنوان نسل دوم چرم نایب، طبیعتاً نوآوریهای موجود در فضای تکنولوژی را وارد این کسبوکار سنتی کردهاید. در واقع بهنوعی این دو فضا با هم آمیخته شدهاند که میتوان از آن بهعنوان یک پوستاندازی و تغییر اساسی در کسبوکار نام برد. آیا مقاومتی در برابر این تصمیم نشد؟
من معمولا به هرچه که فکر میکنم، به آن میرسم. نگاه من همیشه اینگونه بوده که در این بازار وانفسا و شرایط دشوار، چه کسی قرار است از ما خرید کند. به این موضوع توجه میکردم و میدیدم آنهایی که موفقتر هستند، تیراژ خرید بالاتری دارند و شیوه پرداخت بهتری ارائه میدهند، همگی فروشگاه اینترنتی دارند. این در حالی است که فروشگاههایی که فروش حضوری قوی و فضای فروشگاهی بزرگی داشتند، گاهی در فروش از یک آنلاین شاپ ضعیفتر بودند. در حالی که برخی آنلاینشاپها بدون فروشگاه فیزیکی، بسیار قدرتمندتر عمل میکردند. ما فکر کردیم چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا مانند آنها عمل کنیم. یعنی ارتباط مستقیم با مشتری نهایی برقرار کنیم. به همین دلیل وارد حوزه آنلاین شدیم و خدا را شکر افرادی سر راه ما قرار گرفتند که مسیر را برایمان هموار کردند.
شروع کار ما از دیجیکالا بود و دیدیم که در آنجا بسیار موفق هستیم. بهتدریج با افراد بیشتری آشنا شدیم و تجربه بیشتری به دست آوردیم. اصل برندسازی، تیمسازی است و شما باید یک تیم قوی کنار خودتان داشته باشید. چراکه بهتنهایی توان مدیریت همه این کارها را ندارید. افراد خوب کنار شما، بار کار را سبکتر میکنند. اگر بخواهید بهتنهایی وارد شوید، قطعاً جایی از مسیر متوقف میشوید. این نظر شخصی من است.
موضوع مهم دیگر، بحث اعتماد مشتریان در فضای آنلاین است. بسیاری از مشتریان هنوز دوست دارند محصول را لمس کنند و کیفیت را از نزدیک ببینند. اما در فضای آنلاین، اعتماد حرف اول را میزند. این اعتماد از کجا شکل میگیرد؟
شما در فضای آنلاین فقط محصول نمیفروشید، بلکه حس میفروشید؛ حسی که مخاطب از شما دریافت میکند و بر اساس آن تصمیم به خرید میگیرد. پیامهای زیادی دریافت میکنم که برای اولین بار خرید آنلاین را با چرم نایب تجربه کردهاند. این پیامها به من انرژی میدهد.
به نظر من فضای کسبوکار آنلاین بیش از حد تجملاتی شده است. برخی برندها و مجموعهها بیش از حد کمالگرا هستند. اصرار دارند لوکیشن فیلمبرداری، استایل، نور و حضور همه اعضای تیم بینقص باشد، اما در نهایت خروجی ضعیفی میگیرند و بازخوردی از مردم نمیبینند. ما برعکس، به قلب بازار و فروشگاه میرویم، میان قفسهها، زنده و واقعی برای مشتری توضیح میدهیم. همین صداقت باعث میشود مشتری راحتتر اعتماد کند. من زمانی که محتوا تولید میکنم، خودم را جای خریدار میگذارم و همانطور که خودم اعتماد میکنم، توضیح میدهم.
حتی یکی از آنلاینشاپها اخیراً به من پیام داده و گفته بود با وجود اینکه خودش فروشگاه اینترنتی دارد، بهدلیل انرژی و نحوه توضیح من، دوست دارد از ما خرید کند و محصولات را در فروشگاهش عرضه کند، چون احساس میکند که جواب میگیرد.
کمی هم در مورد سبد محصولاتتان صحبت کنید؟ چه محصولاتی را عرضه میکنید؟
چرم اصل نایب در حال ایجاد تحول در صنعت چرم است. تولیدکنندگان قدیمی معمولاً ریسک نمیکنند و همان محصولی را که قبلاً جواب داده، تولید و عرضه میکنند. اما ما نوآوری میکنیم؛ محصولی ارائه میدهیم که مخاطب احساس کند مشابه آن را قبلاً ندیده است و بتواند در مدت کوتاهی و حتی طی ۳۰ ثانیه، تصمیم به خرید بگیرد.
آیا این تحول در نوآوری خلاصه شده یا اینکه در کیفیت هم شاهد این تحول هستیم؟
این تحول، هم در طراحی و هم در کیفیت است. در بحث کیفیت، تمام تلاش ما این است که همه متریال و استانداردها رعایت شود. چرم ذاتاً خراب نمیشود؛ این یراقآلات، زیپ، قفل یا رنگ لبههاست که اگر استاندارد نباشد، مشکل ایجاد میکند. ما از نخ گرفته تا رنگ لبه، همهچیز را بر اساس استاندارد انتخاب میکنیم، چون خودمان هم مصرفکننده محصولاتمان هستیم و میخواهیم وقتی کیف را دست میگیریم، حس لوکس و خاص بودن داشته باشیم. همین حس را به مشتری هم منتقل میکنیم و بازخوردهایی که میگیریم، نشان میدهد در این مسیر موفق بودهایم. بسیاری از خریداران و دوستانم هم از این حس خود هنگام استفاده از محصولات ما در مترو، رویداد و محل کار میگویند.
در واقع من دارم تکلیف این صنف را مشخص میکنم. این یک حقیقت است. همه امروزه در یک مسیر مشخص حرکت میکنند. آنها فکر میکنند که مگر یک کیف دوشی مستطیلی شکل چقدر میتواند متفاوت باشد. ما با یک وارونه کردن ساده، کاری میکنیم که مشتری از نوآوری لذت ببرد و احساس کند که با خرید یک محصول تمام نیازهایش برآورده میشود. برای نمونه من خودم از آن دسته افرادی هستم که وسایل زیادی را در کیف دوشی خودم حمل میکنم. برای همین دوست دارم تا فضاهای جداگانهای برای اشیای مختلف داشته باشد، بند دوشی آن پهنتر بوده و دسته کیف نرمتر باشد. پس در تولید محصول نیز همه اینها را رعایت میکنم. به خاطر همین است که بازخورد خوبی هم میگیرم.
بدون شک در این مسیر با چالشهای زیادی هم روبهرو بودهاید. حتی شاید گاهی یک چالش خواب را از شما گرفته باشد. به چند مورد از این چالشها نیز اشاره کنید؟
در مسیر رشد، چالشهای زیادی وجود دارد، اما مهمترین چالش ما نیروی انسانی و حفظ تیم است. ایدهها همیشه وجود دارند و قابل اجرا هستند، اما تیمسازی اهمیت حیاتی دارد. از تولید تا بستهبندی، محتوا، ایدهپردازی و حتی انرژی دادن به محیط کار، همه اینها توسط تیم شما انجام میشوند. تنها دغدغه من در این کسبوکار این است که یکی از افراد تیمم را از دست بدهم.
اگر بخواهید به چالشهای کلان صنعت چرم اشاره کنید، کدام چالشها را میتوانید به عنوان چالشهای اصلی نام ببرید؟
باید بگویم مشکل اصلی، کمبود مواد اولیه است. برخی یراقآلات ماهها در گمرک معطل میماند. مواد اولیه باکیفیت مانند لاک که اغلب وارداتی و عمدتاً آلمانی هستند نیز با مشکلات ترخیص مواجه هستند. اگر این مواد در داخل کشور بهراحتی تأمین شود، بهنظر من خلاقیت تولیدکنندگان ایرانی در دنیا بیرقیب خواهد بود.
آیا در محصولاتی که تولید میشود، المان خاصی را در نظر میگیرد که چرم اصل نایب با آن المان شناخته شود؟ یا اینکه تم خاصی را در نظر ندارید و بیشتر به تنوع اهمیت میدهید؟
در خصوص هویت برند، ما به تنوع اعتقاد داریم. سعی میکنیم هر ایدهای که به ذهنمان میرسد، پیادهسازی کنیم. من فکر میکنم چیزی که به ذهن من میآید، مشتری را نیز شگفتزده میکند. تجربه نشان داده ایدههایی که در ابتدا حتی از سوی اطرافیان با تردید مواجه شدهاند، در نهایت با استقبال میلیونی در اینستاگرام و فروش بالا روبهرو شدهاند. تا جایی که سفارشها با تأخیر ارسال شده و مشتریان نیز با رضایت این موضوع را پذیرفتهاند. ما در 30 ثانیه، با محصول، گفتار و انرژی، مخاطب را هیبنوتیزم میکنیم. بهنظر من، این سه عامل اصلی موفقیت در فضای مجازی هستند.
به نظر من بازار خراب وجود ندارد. بلکه استراتژی فروش تغییر کرده است. قبلاً فروش وابسته به حضور فروشندههای قوی در فروشگاه بود، اما امروز یک محصول خوب، گفتار مناسب و انرژی درست کافی است تا در مدت کوتاهی فروش بالا اتفاق بیفتد. این قدرت فضای مجازی است. ما محصولاتی داریم که بسیار جدید هستند اما در مدت زمان بسیار کمی تمامشان به فروش رفتهاند. چراکه ما از درگاههای مختلف و با روشهای مختلف به فروش اقدام میکنیم. حتی بیشتر عمدهفروشان نیز نمیتوانند این تعداد محصول را حتی در زمانی مانند 6 ماه به فروش برسانند.
نظر شما در مورد کف بازار چیست؟
من خودم از کودکی در کف بازار بزرگ شدهام و بهنوعی فوقدکترای دانشگاه بازار تهران دارم. بازار، دانشگاه واقعی است؛ جایی که هر روز تجربه جدید یاد میگیرید. به نظر من، بهترین آموزش برای هر فرد، حضور در بازار است. من حتی معتقدم فرزندانم باید از سنین پایین با فضای بازار آشنا شوند. چون هم مهارت ارتباطی یاد میگیرند، هم کسبوکار، هم قدرت کلام و هم شناخت زندگی واقعی. امروزه بسیاری از نسل زدیها از این موضوع گلایه دارند که درسمان را تمام کردهایم و کار نیست. چون زمانی که باید وارد بازار نشدهاند. به نظر من کسانی که میخواهند فرزندشان را تعلیم دهند، اجازه بدهند که فرزندشان 6 ماه در بازار تهران کار کند. تقریبا چیزی شبیه سربازی که انسان را کامل میکند.
بسیاری از افرادی که با آنها صحبت کردهام نیز همین عقیده را در مورد بازار دارند. به نظر میرسد بسیاری از افراد در بازار دست به کارهایی میزنند که بعدا با تحصیل یا آموزش میفهمند که از نظر علمی چه کار باارزشی را انجام میدادهاند. نظر شما هم همین است؟
من در سنین پایین در کارگاه پدرم مشتی میزدم. مشتی یک ابزار در کار چرم است که با دست انجام میشود. اگرچه پدرم نسبت به ما حساس بود و به سرکارگر توصیه میکرد که مواظب ما باشد، اما من همیشه بعد از رفتن پدرم التماس میکردم که کار کردن با این نوع ابزار را به من هم یاد بدهند. تا اینکه یکی از کارگرانی که با ابزار مشتی کار میکرد بیمار شد و من تصمیم گرفتم به جای او لبه کارها را مشتی بزنم. خیلی هم تمیز انجام دادم اما نگران بودم که پدرم ایراد بگیرد. در بازار یک اصطلاحی داریم به این صورت که کار ایراددار را اوستا بیرون میکشد. پدرم که آمد و کارها را دید، گفت که اینها چقدر تمیز کار شدهاند. این برای من یک انرژی مثبت شد.
من در 3 ماه تابستان از پدرم خواهش میکردم که من را با خودش به کارگاه ببرد. اگرچه پدرم اصرار کرد که من روی فروشگاه متمرکز شوم. من چیزهایی را که به تیم خودم میگویم، خودم تجربه کردهام. من کارم را در فروشگاه با باربری آغاز کردم. از ابتدا مدیریت نکردهام و در تمام کارهایی که باید انجام شود، تخصص دارم. بعضا شده که افراد تیم در مورد کاری این نظر را داشتند که شدنی نیست اما من همان کار را در 3 دقیقه انجام دادهام. شما اگر در بازار درس خوانده باشید، در جامعه نیز از ارج و قرب بیشتری برخوردار خواهید بود. همچنان تاکید میکنم که بهترین دانشگاه، بازار تهران است.
آیا برنامهای برای توسعه برند دارید؟
برنامه ما برای آینده، حرکت پرقدرت رو به جلو است. یعنی عملکرد ما هر روز بهتر از دیروز است. من نقطههایی برای برندمان میبینم که 5 سال پیش به همانها فکر میکردم و همه آنها را ساختم. همه محصولات و برنامهها از پیش طراحی شدهاند و آینده روشنی برای برند میبینم. حتی برای یک ماه آینده و پایان سال هم برنامه مشخصی داریم و شما نیز حتما پیشرفت ما را خواهید دید.
شبکههای اجتماعی را چطور میبینید؟
به فعالان حوزه سوشالمدیا هم توصیه میکنم بیش از حد کمالگرا نباشند و درگیر تجملات نشوند. حتی دنبال اینکه همه چیز سرجایش باشند هم نباشند. چراکه اگر همه چیز سر جایش باشد، خروجی آن چیزی نخواهد شد که شما انتظار دارید. من همیشه به اعضای تیم هم میگویم که صداقت و شفافیت، پایه اعتماد است. ما از همان ابتدا با رویکردی شفاف جلو رفتیم و همین باعث شد اعتماد شکل بگیرد و پایه برند محکم شود. من با یک فالور شروع کردم که آن هم مادرم بود. اما ما اولین فروش اینستاگرامی را در چهلمین فالور تجربه کردیم. ما از اول کاری کردیم که پایه محکم باشد و این نظر من برای دوستانی است که به دنبال فروش آنلاین هستند.
انتهای پیام
مرتبط با: