از صفر تا صد دستسازههای سرامیکی

خاک رس، سفال، سرامیک و دستسازههای آنها چیزهایی هستند که تقریبا دل هر ایرانی را با خود همراه میکند. یکی دوست دارد چای و قهوهاش را فقط در لیوان سرامیکی بنوشد، یکی هم دوست دارد از آنها به عنوان تزئینات داخل منزل استفاده کند. کافهها هم که روزبه روز در استفاده از ظروف گلی و سفالی در حال پیشی گرفتن از یکدیگر هستند. شاید که معتقدند حس نوستالژیک دارد.
«زهرا رضایی» از آن دهه شصتیهاست که در دانشگاه گلستان شهر گرگان، مهندسی عمران خوانده اما کسبوکار شخصیاش حدود 6 سال پیش در حوزه سرامیک کلید خورده و با ساخت تعدادی ماگ، فنجان و کاسه، کار خودش را شروع کرده است. حالا او کارگاه باصفایی دارد در مهرشهر کرج و تولیداتی که حسابی شناخته شدهاند.
«کاهگل» نامی است که او بر فروشگاه اینترنتیاش گذاشته و همین نام هم بوی قدیمی بودن میدهد؛ با اینکه سبک کارهایش جدید و متفاوت است. گفتوگوی کاماپرس با این بانوی هنرمند، ابعاد بیشتری از این کار هنری را آشکار میکند.
برای مشاهده جدیدترین اخبار کسب و کار کاماپرس را در اینستاگرام دنبال کنید.
چی شد که به سراغ این کار رفتید؟
پدر من اصالتا اردکانی است. ما هر سال در سفر به آن منطقه، به میبد هم سر میزدیم. از بچگی به واسطه این سفرها، عاشق میبد و ظروف سفالیاش شدم؛ تا اینکه بزرگ شدم و شرایط طوری پیش رفت که تصمیم گرفتیم مدتی را همدان زندگی کنیم. با توجه به علاقهای که داشتم، تصمیم گرفتم قبل از رفتن به همدان یک سری دورهها را در تهران پشت سر بگذارم. خریدن یک کوره برقی آغاز کار من همزمان با زندگی در شهر همدان بود. شروع کردم به این کار و کمکم متوجه شدم علاقهام شدیدتر از آنچیزی است که فکر میکردم؛ فهمیدم تشنه ساختن و خلق کردن هستم. این طوری شد که رفته رفته کارگاه را گسترش دادم.
پیش شخص خاص یا جای خاصی کلاس رفتید و آموزش دیدید؟
چون شروع کارم بود و شناخت خاصی نداشتم، پیش اساتید بنام نرفتم. دورههای معمولی آموزشی ثبت نام کردم. چون کار ما بیشتر حالت آزمون و خطا دارد. ولی بعد از اینکه شناختم بیشتر شد، پیش اساتید بهتری دوره گذراندم.
یعنی به نظر شما کسی بخواهد این کار را شروع کند، حتما باید پیش اساتید دوره ببیند یا با آزمون و خطا و تجربه هم میتواند پیشرفت کند؟
چون الان در فضای مجازی همه جور اطلاعات وجود دارد و فضای اینستاگرام پر شده از کلیپهای آموزشی، این کار بدون دوره دیدن هم امکانپذیر است؛ با این حال اگر آدم از همان ابتدا با یک استاد خوب کار را شروع کند، خیلی بهتر پیشرفت میکند. اینکه آدم بخواهد خودش از صفر شروع کند، خیلی سخت است؛ راهنماییهای یک استاد واقعا نتیجه متفاوتی در پی خواهد داشت. با اینکه ابتدای کار به جهت سادگی استاد ویژهای نیاز ندارد ولی اگر بنا بر ادامه کار به شکل حرفهای باشد، قطعا اساتید خیلی خوب میتوانند مسیر را هموار کنند و سرعت دهند.
شش سال پیش که اولین کوره را خریدید، فروش هم داشتید یا فقط برای دل خودتان محصول میساختید؟
کوره را که خریدم، تقریبا 6 ماه اول بحث آزمون و خطا بود اما بعد از این دوره فروش آغاز شد. من به همراه دوست دیگرم که نقاشیها را میکشید، محصولات را آماده میکردیم. اولین مشتریهای ما، خانواده و دوستان و اطرافیان بودند که برای حمایت از ما محصول میخریدند. بعد از مدتی، خودم حضوری آمدم تهران و بازاریابی میدانی کردم و مشتری پیدا کردم. کمکم که کارها را در اینستاگرام گذاشتم، افراد بیشتری با ما آشنا شدند و دایره مشتریان گستردهتر شد. خدا را شکر چون کارهایمان همان موقع هم خاصتر از بقیه بود و سعی میکردیم اصلا کپی نباشند، مشتری خودمان را زود پیدا کردیم.
این تفاوتی که میگویید، تفاوت در رنگ و شکل بود یا همین که کپی نبودند تفاوت محسوب میشد؟
هر دو. آن زمان بر روی ظرفها کار نقاشی انجام میدادیم و یکی از دوستانم این کار را انجام میداد، نقاشیها حاصل ذهن خلاق دوستم بود. یعنی به هیچ وجه کپی نبود. چون در این کار، کپی یک امر رایج است. به ویژه کسانی که تازه شروع به کار میکنند، چون ایده خاصی ندارند، کپی میکنند و این باعث میشود گالریدار ترجیح دهد از شخص اصلی کار باکیفیتتر تهیه کند. آن موقع کارهای ما متفاوت بود و مشتریها متوجه این موضوع میشدند.
کار شما نمونه خارجی هم دارد که برای ایده گرفتن آنها را رصد کنید؟
قطعا. من مرتب از طریق اینستاگرام و پینترست کارهای جدید را نگاه میکنم. همین موضوع موجب جرقه زدن ایدههای جدید میشود که چطور یک ایده را به سبک خودمان تبدیل کنیم. با مشاهده نمونههای خارجی مدام در مورد خلق ایدههای جدید فکر میکنیم.
این فکر کردن شکل دورهمی و جلسه و طوفان فکری دارد یا خودتان در خلوت به موضوع فکر میکنید؟
در حال حاضر غیر از خودم، 5 نفر دیگر در تیم فعالیت دارند؛ هر یک از ما مسئولیت مشخصی دارند. یک نفر کار ریختهگری انجام میدهد؛ یک نفر کار پرداخت و کارهای برجسته و نوشتههایی که روی کار میآید را میزند. یکی لعاب میزند؛ یکی طلا و یکی کار بستهبندی را انجام میدهد. خیلی وقتها برای اینکه تغییری در یک بخش ایجاد کنیم، چون به نظر بچهها اهمیت میدهم، از همه نظر میپرسم حتی برای کارهایی که خودم میزنم، میپرسم چه رنگ و لعابی بهش میآید. همیشه نظر هم را میپرسیم و روی کار اعمال میکنیم.
یک چیزی که در کارهای شما برجسته است، رنگآمیزی است. آیا این موضوع ریشه خاصی دارد؟ به آن میبد رفتنها مربوط میشود یا ایده لحظهایست؟
من خودم چون عاشق رنگها هستم، همیشه حتی در دکور خانه هم سعی کردم از رنگهای خنثی استفاده نکنم. در کار هم سعی میکنم به دستسازهها رنگ بدهم. یعنی این طور نباشد که کارها فقط سفید و توسی باشند و سعی میکنیم طبق سلیقه مشتریها همه رنگها را داشته باشیم.
در این پنج، شش سال که به این کار مشغول هستید، بازار را چطور میبینید؟
کلا بازار خوبی دارد. البته الان هم تعداد کارگاهها و هم گالریها نسبت به 6 سال پیش خیلی بیشتر شده است. از طرفی شاهد این هستیم که شرایط اقتصادی مردم هم روز به روز بدتر میشود. قبلا گالریها خیلی راحتتر سفارش میدادند اما الان انگار برایشان ریسک دارد و کمتر پیش میآید که سفارش زیاد داشته باشند. اما به هر حال به نظر من هر کسی که طرح و ایده متفاوت داشته باشد، قطعا مشتری خودش را پیدا خواهد کرد. ولی واقعا مثل این تبلیغهای اینستاگرامی نیست که اگر درآمد فلان مبلغ را میخواهید وارد این کار بشوید. آدم با توجه به زحمت و چالشهایی که این کار دارد، انتظار بازار و درآمد بیشتری دارد اما اینطور نیست. بنابراین فقط باید عاشق این کار باشید و صرفا به خاطر جاذبههای مالی وارد نشوید، چون قطعا نمیتواند آن انتظار را برآورده کند.
شما اگر به 6 سال قبل برگردید با توجه به سختیها و داستانهایی که تجربه کردید باز هم این کار را شروع میکنید یا اینکه در همان رشته دانشگاهیتان مشغول به کار میشوید؟
اصلا وارد رشته عمران نمیشوم چون واقعا به هنر علاقه دارم. ورود به رشته عمران را یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیام میدانم. اگر به گذشته برگردم هم بدون شک دوباره وارد کار سرامیک میشوم البته با تغییر رویکرد و سبک.
تا به حال مشتری ناراضی هم داشتهاید؟
اخیرا خدا را شکر نه؛ اما در شروع کار وجود داشت. در مورد لعاب نوعی ترک وجود دارد به نام ترک تاخیری که من هم با آن آشنا نبودم و به خیلی موارد بستگی دارد. اما همان چند مورد نارضایتی در این مورد موجب شد تا من تصمیم بگیرم سبک کارم را تغییر بدهم و تمام دورههای پیشرفته لعاب را پشت سر گذاشتم تا اینکه مشکل کاملا حل شد. در واقع آن نارضایتیهای ابتدای کار، منجر به پیشرفت من شد.
بیشترین تعداد سفارشی که داشتید چند تا بوده؟
یک سفارش 2 هزارتایی ماگ برای عمان بود که یک ماهه هم باید آماده میشد.
غیر از عمان از کشورهای دیگر هم سفارش داشتهاید؟
به کشورهای حاشیه خلیج فارس مثل عمان و بحرین و کویت محصول ارسال کردهایم. از فرانسه، انگلیس و ترکیه و چند کشور دیگر هم سفارش داشتیم.
احتمالا ارسال به این کشورها برایتان خیلی چالش برانگیز بوده...
تمام کسانی که برایشان کار در خارج از کشور ارسال شده، در داخل واسطهای داشتند که مسئولیت ارسال با خودشان بوده و خوشبختانه من به چالشی در زمینه ارسال برنخوردم.
مهمترین قسمت کار که روی آن تاکید ویژه دارید، کدام است؟
کلا تمیزی و کیفیت کار برای من خیلی مهم است. من همیشه به بچهها هم میگویم که مثلا اگر در یک روز صد ماگ تولید میکنید، اولی و صدمی مثل هم باشد چون هر کدام از اینها قرار است به دست یک نفر برسد و نباید از تمیزی و کیفیت کم شود. این چیزی است که مشتریها هم همیشه در موردش میگویند. این نکته واقعا برای من مهم و خطر قرمز است. هر روز در کارگاه سر میز بچهها میروم و با اینکه الان همهشان حرفهای هستند اما باز هم چک میکنم.
مشتریها بیشتر از چه راه ارتباطی شما را پیدا میکنند؟
درصد بسیار زیادی از مشتریهای داخلی و خارجی، ما را در اینستاگرام پیدا میکنند. اگر اینترنت قطع باشد ما با چالش جدی مواجه میشویم.
چه انتظاری از جامعه دارید؟
انتظاری که همه ما داریم، حمایت است. وقتی صحبت از تولید میشود، ما به عنوان تولیدکننده چیزی جز حمایت نمیخواهیم. همین دیروز سه بار برق کارگاه ما قطع شد. میدانید همین مساله چه آسیبی به کار ما، به کورههای ما و زحمت بچهها میزند؟ در این وضعیت چطور میشود تولید کرد؟ همان طور که همه جای دنیا از هنرمندانشان حمایت میشود، اینجا هم از ما حمایت شود. همین که بحث صادرات را برای ما تسهیل کنند و بتوانیم با مشتریان خارجی ارتباط بگیریم، به خودی خود قدم بزرگی خواهد بود.
انتهای پیام