پس از انتشار قسمت 22 سریال تاسیان، گمانهزنیهایی در میان کاربران مبنی بر پایان این سریال، شکل گرفته است.
به گزارش کاماپرس، پس از مرگ سعید و نادر و همچنین روشن شدن متن نامه منتسب به سعید، تعداد زیادی از بینندهها دچار شوک شدند و احتمال پایان یافتن سریال را قوت بخشیدند. تعداد زیادی از کامنتهای کاربران در شبکههای اجتماعی به این نکته اشاره میکنند که این شیو پرداخت داستان در سریال تاسیان برای کشیدن مخاطبان به فصل دوم است و فصل اول همینجا تمام میشود.
با این حال، روابطعمومی فیلیمو و عوامل سریال تاسیان، هنوز واکنشی به این موج نشان ندادند. به نظر میرسد علاقمندان تاسیان باید تا صبح جمعه صبر کنند و ببینند آیا فیلیمو قسمت 23 این سریال را منتشر میکند یا خیر. ناگفته نماند که در تیزرهای تبلیغاتی این سریال، صحنههایی وجود دارد که در 22 قسمت گذشته پخش نشدهاند. به همین خاطر به نظر میرسد هنوز قسمتهایی از این سریال باقی مانده و احتمال پایان یافتن تاسیان چندان قوی نیست. از جمله صحنهایی که در تیزرهای تبلیغاتی وجود داشت اما هنوز نمایش داده نشده میتوان به تجمع کارگران کارخانه و محاصره کردن ماشین جمشید نجات اشاره کرد.
اخبار مرتبط را بخوانید:
تاسیان میشود بیتو…
تاسیان یک داستان تمام عاشقانه است. قبلا هم تینا پاکروان، کارگردان مجموعه، در گفت و گویی با سروش صحت اعلام کرده بود که در حال ساخت یک سریال عاشقانه به نام «تاسیان» است که در دل سالهای انقلاب روایت میشود. طبق اعلام قبلی پاکروان، تاسیان یک عاشقانه متفاوت و غمگین است و احتمالا قلب خیلی از بینندگان را به درد میآورد.
معنی تاسیان، غصه و دق است! پس با یک عاشقانه آرام و تاریخی روبرو نیستیم. این سریال تم متفاوتی از سریالهای دهه 50 داشت و نوعی سنت شکنی بود. چون برخلاف تمام روایتهای آن دوران، تاسیان به ارتباط مستقیم نقش اصلی فیلم با ساواک پرداخته بود.
این سنت شکنی برای خانم پاکروان و سریالش دردسرساز شد و در همان روزهای ابتدایی پخش فیلم، در حالی که دو یا سه قسمت بیشتر از آن در پلتفرم فیلیمو قرار نگرفته بود، به دستور قوه قضائیه پخش آن متوقف شد. مقامات قضایی به بهانه عدم دریافت مجوزهای لازم، دستور توقف پخش را دادند، اما احتمالا دلیل این اتفاق به نوع پوشش بازیگران و مسئله ساواک بود.
مدتی این سریال به خاطر دستور قضایی در حاشیه رفت، اما دوباره با پیگیریهای عوامل فیلم و اعتراضات آنها در صفحات اجتماعی، از سرگرفته شد.
دو شخصیت محوری سریال
این سریال خرق عادت خاصی ندارد و مثل خیلی از سریالهای تلویزیونی قدیم و جدید به موضوع عشق یک پسر با خانواده نسبتا سطح پایین و یک دختر از خانواده متمول و ثروتمند میپردازد.
البته «امیر»، پسر عاشق پیشه سریال، که هوتن شکیبا نقش آن را بازی میکند؛ کتابخوان است! او به واسطه همین کتابخوانی، کار در چاپخانه و داستانهای کودکانه نورماه که توسط «شیرین»، معشوق امیر، نوشته شده، در دام عشق میافتاد. نقش شیرین را مهسا حجازی بازی میکند.
عشق امیر باعث کاهش رنج شد؟
همه چیز از صبح روز تولد شیرین شروع میشود و سر زدن او به چاپخانه برای یکسری تغییرات در چاپ کتاب نورماه. آنجا امیر داستان با دختری مشابه نورماه برخورد میکند و یک دل نه صد دل عاشق او میشود. اما عشقی که بیمار است و بیشتر حالت تصاحب و تحکم دارد!
رفتارهای عجیب امیر در طی هر قسمت، حتی به عضویت درآمدن وی در تیم ساواک و بازپرسهای آن دوره، باعث شد تا امیر قصه به کیس روانشناسان تبدیل شود و با پخش هر قسمت، یک باگ رفتاری از وی مورد بررسی قرار بگیرد.
امیر کم کم با رفتارهای عجیب و تلاشهای شبانه روزی خود به دل دخترک قصه راه پیدا میکند و بالاخره عشق را به دل او هم وارد میکند. حتی به خاطر داشتن او و مقابله با «جمشید»، پدر دختر، با وی فرار میکند. در حالی که امیر قصد شروع یک زندگی کاملا عاشقانه را با شیرین دارد، فرستادههای جمشید آنها را پیدا میکنند و با زور دخترک را از پسر عاشق داستان جدا میکنند.
نگاهی به داستانهای فرعی تاسیان
همه داستان مربوط به عشق امیر و شیرین نیست، اما به نظر محوریت این سریال است. در حواشی این داستان، مسائل تاریخی مثل سخنرانی بهرام بیضائی در دانشگاه تهران، عضویت بچههای دانشگاه در گروههای مختلف، رفتارهای ساواک با انقلابیها و مخالفانش و مواردی از این قبیل به چشم میخورد.
نگاهی جزئی به شخصیت سعید تاسیان
شخصیت سعید، با نقشآفرینی صابر ابر، دوست صمیمی امیر است، از آن مدلهایی که به رفیق خود کمک میکند تا به عشقش برسد. از آنجایی که سعید فعال ساواک است، با وارد کردن امیر به این گروه، دست وی را برای بررسی اطلاعات شخصی عشقش باز میگذارد.
ساواک لانه اطلاعات مردم در آن روزگار بود، تمامی اطلاعات مربوط به زندگی، تحصیلات، خانواده و حتی القاب افراد زیر دست این گروه قرار داشت. امیر با ورود به این گروه انتظار داشت تا خیلی زود از اطلاعات شیرین باخبر شود و بعد هم به دنبال عشق سوزان، بلکه جهنمی، خود برود.
البته امیر نمیدانست با ورود به این گروه چهها بر سر عشقش، خانواده وی و خانواده خودش میآورد. پدر امیر یک انقلابی تمام عیار بود که اگر این موضوع را میفهمید، احتمالا شرایط بدی را برای امیر پیش میآورد.
به هر حال، امیر در تب و تاب عشق، بدون در نظر گرفتن عواقب کارش، با همکاری سعید به ساواک وارد شد و روزگار خودش، عشقش و به خصوص سعید را سیاه کرد. اقدامات اشتباه و عجیب و غریب وی در ساواک، رفیقش را به دردسر انداخت و باعث اخراجش شد.
سعید بعد از اخراج با امیر رودررو میشود و رازی را فاش میکند، رازی که امیر داستان را عصبانی کرد و باعث کشته شدن سعید شد. سعید در رویارویی با امیر میگوید که عاشق شیرین بود و بیشتر از او برای عشقش صبر کرد. وی در مقابل امیر اعلام میکند که نامهای برای شیرین نوشته و در آن همه چیز را بیان کرده است.
همین اتفاق باعث شد تا خون امیر به جوش بیاید و با هل دادن سعید به زندگیش پایان بدهد.
سرنوشت نامه چه شد؟
نامه با یک واسطه به دست شیرین قصه رسید. نامهای که برخلاف گفته سعید، هیچ محتوای خلاف یا ابراز عشقی نداشت و تماما در دفاع از امیر نوشته شده بود!
قسمتهایی از این نامه، مثل «ما حواسمان به عشق رفیقمان هست»، دل مخاطبان را به درد آورد. اما مونولوگ احساسی سعید که گفته بود «شاید اگر همه با هم حرف میزدیم، خیلی چیزها اتفاق نمیافتاد»، بیشتر از همه تماشاگران را تحت تاثیر قرار داد.
به نظر خیلی از تماشاگران، این قسمت احساسی، نقطه پایان فصل اول بود.
انتهای پیام
مرتبط با :